دکتر حوریه یحیایی*
Hooriye_yahyaei@yahoo.com
در دنیای امروز با افزایش جمعیت جوانان و به تبع آن افزایش متقاضیان ورود به بازار کار و پدید آمدن بحران اشتغال، دانشگاه هم میتواند به یک سازمان کارآفرین (Corporate Entrepreneurship) تبدیل شود که طی آن همه افراد آن از اعضای هیات علمی و کارمندان گرفته تا مهم ترین هسته تربیتی آن یعنی دانشجویان در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی، بطور مستمر، سریع و راحت تر به نتیجه برسند.
تقریبا در هیچ کجای دنیا آموزش صرف یا تنها تولید مقالات علمی تنها رسالت دانشگاه نبوده و نیست و در کنار این مطلب تربیت نیروی انسانی دارای روحیه کارآفرینی و اعتماد به نفس بالا برای فعالیت در بازار کار و ابداع فعالیتهای کارآفرینانه در راس امور قراردارد. البته باید توجه داشت که توسعه کارکرد کارآفرینی به معنای حذف یا تضعیف کارکردهای آموزشی و پژوهشی از رسالت و ماموریت دانشگاهها نمیباشد و دانشگاه کارآفرین هیچگونه تضاد و تعارضی با مفاهیم مذکور نداشته و حتی میتواند کارآفرینی دانشگاهی تاثیرات بسیار مثبتی بر روی علوم و دانشهای بنیادی در کنار سایر تحقیقات و چشم اندازهای بلند مدت پژوهشهای دانشگاهی داشته باشد.
در تمامی مراکز آموزشی پیشرفته دنیا، این باور مهم شکل گرفته است ،که دانشگاه به عنوان نهادی آموزشی و پژوهشی یکی از مراکزی است که میتواند در تسهیل این امر و تربیت افراد کارآفرین که با خلاقیت و نوآوری خود علاوه بر ایجاد اشتغال، پویایی و ایجاد انگیزه در جامعه میگردد، نقش مهمی ایفا میکند.دانشگاه کارآفرین؛ دانشگاهی است که در آن تولید منابع جدید از ثبت اختراعات و فرآیند تحقیقاتی را در راس امور قرار میدهد.
پیدایش دانشگاههای کارآفرین فاصله بین صنعت و دانشگاه را پر کرده و دانشگاه را تبدیل به صنعت و در مقابل، صنعت را تبدیل به بستری برای تولید علم دانشگاهی میداند. چنین دانشگاهی علم تولید شده در خود را، برای استفاده ی اقتصادی و صنعتی و تولید اشتغال به جامعه تزریق کرده و به بیان درست تر، تنها تولید علم هدف آن نبوده و با پژوهش محوری رابطهای دو طرفه بین علم وصنعت در آن شکل میگیرد. در حال حاضر، نظام آموزشی دانشگاههای کشورمان، افرادی را پرورش میدهند که فقط میتوانند شکافهای شغلی از پیش تعیین شده را پر کنند، در حالیکه دانشگاه کارآفرین؛ مکانی است که مشاغل جدید در آن خلق میشود و از افراد کارآفرین حمایت میکند.
سیر تکاملی دانشگاههای سنتی به دانشگاههای مدرن و در نهایت دانشگاههای کارآفرینی در بسیاری از کشورهای دنیا در حال انجام است. سبقه ی فعالیت کارآفرینی از دهه 90 میلادی، استارت خورده و دانشگاههای کارآفرین به رهبری دانشگاه MIT شکل گرفتند...
این دانشگاهها با برنامه ریزی و اقدام برای توسعه فناوری، بنگاه تجاری به وجود میآوردند تا با توان اعضای هیات علمی و دانشجویان ایدهها و نتایج پژوهشها را به محصول و تولید اقتصادی مبدل ساخت. زیرا آنها بر این باورند که ایجاد مراکز انتقال فناوریها و علوم تولید شده در دانشگاهها به کسبوکار بازار و فراهم نمودن زمینه اشتغال دانشجویان خلاق نقش بسزایی دارد.
در دانشگاههای مدرن، تمرکز بر آموزش فنی و حرفهای و کاربردی صورت میپذیرد و علاوه بر آموزش، وجود پژوهش برای همکاری نهادهای علمی با صنایع نیز به چشم میخورد و تلفیق این دو در تاسیس دانشگاههای کارآفرینی نمود مییابد. دانشگاه کارآفرین در ارتباط با صنعت و جامعه میباشد و تبدیل دانش به کاربردها و نیازهای جامعه در راس امور قرار دارد. در این دانشگاهها با ایجاد مراکز علمی فناوری، محیطی مناسب برای رشد علم و تعامل آن با صنعت بوجود آمده است.
برای تبدیل یک دانشگاه به دانشگاه کارآفرین باید مراحل زیر طی شود تا در مجموع بتوان علاوه بر تولید دانش آموختگان در دانشگاهها، کارآفرینانی زبده نیز تربیت نمود. در مرحله نخست، هدفی است که برای موسسات دانشگاهی تبیین گردد و الویت بندی آن برای رسیدن به آن اهداف است. در مرحله بعد دانشگاه کارآفرین از ماحصل فعالیت خود و سایر اعضا نقش موثری در به اجرا رساندن ایدههای نو و تجاری سازی آنها بعهده میگیرد. در گام آخر، موسسات دانشگاهی وظیفه خود را در ایجاد شغل و همکاری با صنعت انجام میدهند.
شرکتهای صنعتی با ایجاد رابطه با دانشگاههای کارآفرین و بهره برداری از علوم روز میتوانند در بسیاری از هزینههای مصرفی خود در حین تولید جلوگیری کرده و از صرفه اقتصادی این شرایط بهره مند شوند. بنابراین میتوان بیان کرد که رشد و فناوری علوم جدید مستلزم حمایت از کارآفرین و خدمات کارآفرینی میباشد. دانشگاه میتواند از طریق شناسایی این فرصتها و با به خدمت درآوردن عوامل محیطی و اقتصادی نقش مهمی را در این پروسه ایفا نماید. کارآفرینی در دانشگاهها،مستلزم توسعه کارآفرینی در تمام سطوح دانشگاه است و تعامل تمامی رشتهها و آموزشهای دانشگاهی را طلب میکند و علاوه بر آموزش مطالب نظری و تئوری، مهارتهای شغلی رشته تحصیلی مورد نظر و مهارتهای مدیریتی و از همه مهم تر بهره گیری
از فرصتها و نوآوری را به دانشجویان آموزش میدهد و واقعیتها و الزامات بازار کار را به دانشجویان میشناساند. دانش آموختگان
فارغ التحصیل از دانشگاههایی با رویکرد کارآفرینی، آینده کاری خود را از همان سالهای اولیه تحصیلی خود ترسیم نموده، تا با استفاده از فرصتها به اهداف خود دست یابند و این همان خلا آموزشی است که هم اکنون نه تنها سیستمهای آموزشی کشور، بلکه صنعت و بازار کارمان نیز به شدت از آن رنج میبرند.