مصطفی یحیایی
mostafa yahyaeiii@gmail.com
ایران در حالی بزرگترین مصرف کننده پارچهی چادر مشکی در دنیاست، که جزو بزرگترین واردکنندگان این کالا نیز محسوب میشود. نکته قابل توجه این است که کشورهای صادر کننده چادر مشکی به ایران که شامل کرهجنوبی، ژاپن، چین و اندونزی در حالی بازار چادر مشکی ایران را در دست گرفتهاند، که اصلا پوشش چادر ندارند. با گذشت چندین دهه از عمر صنعت نساجی در کشوری که یکی از بزرگترین مصرف کننده های چادر مشکی است، تنها یک کارخانه فعال تولید پارچه چادر مشکی در کشور مشغول به تولید است که با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کنند. متاسفانه عدم حمایت از این صنعت باعث شده تا نهتنها نتوانیم در این بخش حرف قابل توجهی داشته باشیم بلکه تشدید مشکلات هم عاملی شده تا هر روز شاهد تعطیلی واحدهای تولیدی نساجی در کشور باشیم. سابقه تولید چادر مشکی در کشور نشان می دهد در سنوات گذشته چند شرکت برای تولید چادر مشکی از جمله کرپناز کرمانشاه، نای زرین خوانسار، شرکت نساجی حجاب و... افتتاح شده بودند، اما مشکلات متعدد مانع فعالیت آنها شده بود. در حال حاضر هم نساجی حجاب شهر کرد تنها تولید کننده ی چادر مشکی رسمی ایران است که با ظرفیت 10 میلیون متر طول، حدود
4 سال است که کار خود را آغاز کرده، ولی هنوز به ظرفیت کامل نرسیده است.
در نظر داشته باشید که از 80 میلیون جمعیت ایرانی، 40 میلیون خانم اند و بدون اغراق در خانه هر ایرانی یک چادر مشکی وجود دارد. بازار بزرگی که نیاز سالانه ایران به چادر مشکی را حدود 75 میلیون متر اعلام می کند، که تقریبا تمام این مقدار به جز اندک تولیدی داخل، خارجی هستند. البته نخستین مشکل در این حوزه را میتوان در نداشتن دانش فنی تولید پارچه چادر مشکی جستجو کرد. چرا که این نوع پارچه محصولی نیست که با سادگی و با تجربه عادی بتوان آن را تولید کرد و به دانش فنی خاص خود نیازمند است. البته در بسیاری از موارد صنعتگران و پژوهشگران ما توانسته اند به تولیداتی دست یابند که واقعا از محصولات مرغوب جهانی چیزی کم نداشته باشد. اما متاسفانه هیچگونه حمایت کافی و وافی در این راستا از آن ها صورت نپذیرفته و حتی بسیاری از آن ها در تهیه ماشین آلات متناسب با خط تولیدشان با مشکل روبرو بوده اند. واردات بی رویه و مافیای پشت پرده قاچاق پارچه چادر مشکی، عرصه را برای تولید کننده داخلی تنگ کرده و در حالیکه مصرف کننده ایرانی دسترسی بسیار اندکی به پارچه داخلی دارد، انتخاب اول و آخر همان چادری های مشکی وارداتی است. آمارها نشان می دهد که سالانه قریب به
39 میلیون متر مربع چادر مشکی بصورت قاچاق وارد بازارهای ایران می شود. واردکنندگان چادر مشکی نیز در شرایط فعلی بازار حداقل 50 درصد سود به جیب می زنند. بنابراین وقتی حجم تقاضای بازار و سهم چادر مشکی را در نظر بگیریم، قدرت بالایی برای ممانعت از تولید در بازار وجود دارد.
نام برندها بر روی چادرها براحتی این قصه تلخ را گویا می کند. از چادرهایی با برند الگانس، میستوبیشی کریستال، باربارا، لکسوز گرفته تا کن کن و ژرژت که تمام بازار را اشباع کرده اند. هر چند این مسئله باعث تعجب است که چطور در طول تمام این سال ها کسی به فکر تولید داخلی نیفتاده است. اما براحتی می توان به مهمترین علت آن یعنی تجارت پر سود واردات چادر مشکی اشاره کرد و دست دلال هایی که نمی خواهند این تجارت پر سود را از دست دهند. چادر ایرانی در بازاری که واردات و قاچاق، آن را قبضه کرده است، مانند پیدا کردن سوزن در انبار کاه است و تقریبا امری غیر ممکن برای خانواده های ایرانی بنظر می رسد.
حال سئوال اصلی اینجاست که به راستی تکلیف تاکیدات مقام معظم رهبری برای رونق تولید ملی و مصرف کالای داخلی و اقتصاد درون زا چه می شود؟! آیا هنوز وقت آن نرسیده است که دست اندرکاران این حوزه فکری اساسی به مقوله تولید چادر مشکی و نساجی کشور نمایند. این شرط انصاف نیست که بانوان عفیفه ایرانی که دغدغه اشتغال فرزندان و جوانان، همسران و حتی پدران خود را در تمام طول زندگی خود بر دوش می کشند، باید به جای چادر ایرانی، به اجبار ژاپنی و کرهای بر سر کنند. این کالای اقتصادی- فرهنگی که جایگاه رفیعی در میان مردم ایران دارد، قطع به یقین باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد. اما گویا بازار چادر مشکی، سیاه تر از رنگ چادرهاست. در این شرایط باید دولت با حمایت از صنعت نساجی و ایفای تسهیلات مناسب و اثر گذار کارخانه داران را ترغیب به تولید کند تا بخشی از نیاز بانوان به چادرمشکی با تولید داخلی مرتفع گردد.