دکتر حوریه یحیایی
Hooriye_yahyaei@yahoo.com
بدون شک تفکر غالب در بسیاری از افراد براین است که باید برای کارآفرین بودن جوانی را پشت سر گذاشت تا از میوه ی حاصل از این کار و تلاش در میانسالی بهره مند گشت. اگر بگوییم نه، جای بسی تعجب است. اما جهان و سرگذشت بسیاری از کارآفرینان برتر دنیا نشان می دهد که می توان نوجوانی را نیز فصل مهمی برای شروع بسیاری از فعالیت های کارآفرینانه شمرد.
سنی که متاسفانه در کشور ما تنها زمانی برای فراگیر مفاهیم غیر کاربردی و تلاش برای رد شدن از سدی عظیم بنام کنکور می شود. مطمئنم که اکثریت افراد اطرافمان، هرگز تفکرات و استارت آپ های ذهنی یک نوجوان پانزده ساله را آنقدر که باید جدی نمی گیرند و شاید تنها به آن به عنوان یک آرزوی دست نیافتنی بنگرند. غافل از آنکه این مقطع سنی در بسیاری از افراد معروف جهان نه تنها توانسته بسیاری از مرزهای علم و تکنولوژی را جابهجا کند، بلکه بستری بسیار شگفت انگیز، برای شروع و ادامه بسیاری از فعالیت ها و مشاغل کارآفرینانه گشته است. میلیونر شدن در کودکی و نوجوانی مطلبی است که برخی از نوجوانان جهان آن را با پشتکار خود اثبات کرده و به آن رسیده اند. کارآفرین شدن در سن کم نشان می دهد که ذات کارآفرینی احتیاج به داشتن تحصیلات و منابع بزرگ مالی ندارد و فقط کافیست کمی هوش اقتصادی و تلاش در پی داشته باشد.
امروز می خواهیم از کارآفرین شدن و میلیونر شدن نوجوانانی صحبت کنیم که نه تنها در خانواده های ثروتمندی متولد نشده اند، بلکه افراد خود کفایی هستند که حتی به سن افتتاح حساب بانکی هم نرسیده اند. کریستین اون یکی از این کارآفرینان نوجوان جهان بوده است. نوجوانی که استیو جابز را قهرمان زندگی و الگوی خودش می داند. این نوجوان بریتانیایی اولین کامپیوترش را در سن 7 سالگی طراحی کرده و سه سال بعد با خریداری یک مکینتاش به سراغ طراحی وب رفته است. چهارسال بعد در سن 14 سالگی و در سال 2008 یک سایت با نام Mac Bundle Box راه اندازی میکند. طراحی و بخش های سایت شبیه سیستم عامل
Mac Os بوده و کریستین تمام تلاشش را کرده بود تا هر چه بیشتر به استانداردهای اپل نزدیک شود. در این سایت او چندین نرم افزار را بصورت یک بسته با هم به کاربران می فروشد. ایده ی جالب کریستن سبب شد او در همان سنین نوجوانی به ثروت هنگفتی دست پیدا کند و هم اکنون 8 فرد بزرگسال از جمله مادر 43 ساله اش برای او کار کند. سارا گرین نیز از جمله نوجوانانی است که با فکری بکر در نوجوانی یک شرکت آنلاین وسایل خانه راه انداخت که تنها در سال دومش فعالیتش، بازگشت سرمایه ای تقریبا برابر 400 هزار پوند داشت. پدرش
اندی گرین درباره ی شم اقتصادی دخترش می گوید، سارا در 12 سالگی با پخش روزنامه دستمزد می گرفت تا اینکه در یک فرصت طلایی در ذهنش جرقه زد و توانست این کسب و کار آنلاین را راه اندازی نماید.
ایوان وقتی تنها 8 سال داشت یک شبکه یوتیوب بنام ایوان تیوب را راه اندازی کرد و او حالا حدود
1.3 میلیون دلار درسال از شبکه اش که بیش از یک میلیون کاربر دارد، درآمد کسب می کند. فکر می کنید ویدیوهای او با این همه مخاطب درباره ی چه هستند؟ او در این ویدیوها به نقد اسباب بازی ها و سایر اموری که بچه های هم سن و سالش به آن علاقه مندند می پردازد.
بله شاید در ابتدا غیر قابل باور باشد، ولی می توان با صحبت کردن درباره ی ماینکرفت، انگری بردز، باب اسفنجی و لگو ها ثروتمند شد. اما داستان زندگی الیور بریج 17 ساله گویا کمی جذاب تر بنظر می رسد. او از یک مشکل شخصی یعنی پاهای بزرگش یک فرصت تجاری ایجاد کرد و شرکتی راه انداخت که کفشهای بزرگ میفروشد. او در زندگینامه خود می گوید من نگاهی به اینترنت انداختم، هیچ رقیبی برای کفشهای بزرگ نبود و من با خودم فکر کردم که این بهترین فرصت برای اشتغالزایی می باشد. بدین ترتیب او با تولیدکنندگان کفش تماس گرفت و ترتیبی داد که بزرگترین سایزهای کفشهای آنها را از طریق فروشگاه آنلاین خود Biggerfeet. Co. uk بفروش برساند. بلی، می توان زندگینامه صد ها نفر از این نوجوانان موفق را ذکر کرد. با مطالعه ی زندگینامه ی صدها نوجوان کارآفرین می توان به این مهم پی برد که کارآفرینی نه تنها یک شیوه ی تفکر است، بلکه مجموعه ای از مهارتهاست که باید از همان دوران کودکی آموزش داده شود. یادگیری کارآفرینی، یادگیری برای کارآفرینی و یادگیری برای تبدیل شدن به یک کارآفرین می تواند اضلاع مثلثی باشد که می تواند از کودکان و نوجوانانمان کارآفرینانی موفق بسازد. البته که رسیدن به درآمدی مکفی و یا به اصطلاح ثروتمند شدن یکی از اهداف فرعی کارآفرین شدن می باشد و هدف اصلی این است که بتوانین نگاه کارآفرینانه را به نوجوانان آموزش دهیم و بتوانیم در ذهنشان ریسک پذیری اصولی را جایگزین یک زندگی کارمندی و روتین نماییم. به آن ها بیاموزیم که هرگز رویاهایشان را فدای ترس هایشان ننمایند و حتی برای یکبار هم شده طعم شیرین خطر کردن را بیاموزند.