امروز: ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۹ فروردين | Wednesday 17 Apr 2024 | اِلأَربِعا ٨ شوال ١٤٤٥
انقلاب اقتصادی دولت

 محمود نکونام 

بورس، روزهای عجیبی را سپری می کند. رشدهای افسانه‌ای سهام، هر آدمی را این روزها اغوا می کند. کارگزاری ها شاهد صف‌های طولانی افراد تازه واردی هستند که برای گرفتن کد بورسی و مجوز ورود به بازار سرمایه به انتظار نشستند و دار و ندار خود را به دست گرفتند تا از غافله رشدهای اخیر این بازار عقب نماند. در این 
تب و تاب ایجاد شده در کشور افرادی را می بینی که تا پیش از این 
سر سوزنی به بورس و بازار سرمایه اعتقادی نداشتند و حاضر نبودند یک ریال در این بازار سرمایه گذاری کنند اما امروز برای ورود به بورس حاضرند ،ساعت ها در صف کارگزاری ها به انتظار بنشینند. حضور بیش از 1500 هزار میلیارد تومان از نقدینگی کشور در بازار سرمایه که بیش از یک سوم آن(503 هزار میلیار تومان) در ماههای اخیر به این بازار سرازیر شده بیانگر این مدعا است. اتفاقی که این روزها در عرصه اقتصادی کشور در حال وقوع است از چند جهت قابل تأمل و توجه خاص است.
بازار سرمایه؛ جایگزین بانک ها در تامین منابع مالی شرکت‌ها: اقتصادی که تا قبل از این بانک محور بود و تولید کنندگانش به کمک‌های بانک های وابسته بودند ، امروز با شرایطی که بازار سرمایه در حال تجربه آن است ،نگاه و انتظارشان تغییر کرده و از طریق بازار سرمایه به راحتی قادر به تأمین نیازهای مالی و سرمایه درگردش خود آنهم به ارزانترین و بهترین شکل ممکن هستند. مشکلی که تا کنون همواره واحدهای تولیدی انتظار برطرف کردن آن از سوی بانک ها را داشتند و آنها را متهم به عدم همراهی می کردند. رشد اغوا گرانه قیمت سهام باعث شده تا حجم قابل توجهی از نقدینگی مردم که تا کنون در بخش های غیر مولد و مخرب همچون طلا، دلار ، خودرو و ... متورم شده بود به این بخش منتقل شده و امکان برطرف کردن مشکل تولید کنندگان را در خصوص کمبود نقدینگی و سرمایه در گردش فراهم می کند.
هدایت نقدینگی از بخش های غیر مولد به بخش های مواد: نکته قابل توجه دیگر در این خصوص همانگونه که بیان شد، هدایت نقدینگی از بخش های غیر مولد و حتی مخرب اقتصادی همچون طلا و دلار و خودرو و غیره است. این نقدینگی به واسطه جذاب شدن بازار سرمایه و بورس در حال انتقال به بخش مولد است، و باعث گردیده تا واحدهای تولیدی آنهم واحدهای تولیدی که شرایط و قواعد لازم فعالیت در عرصه اقتصادی را دارند و نظارت بورس بر صورت های مالی آنان صورت می گیرد از این منابع مفت و ارزان قیمت بهره‌مند شوند.
رهایی بانک ها به عنوان بنگاهای اقتصادی از انتظارات نابجا: از سوی دیگر بانک ها به عنوان بنگاه های  اقتصادی از زیرفشارهای کمرشکن واحدهای تولیدی که فشار افکار عمومی و سیاسیون را نیز به همراه داشت، بیرون آمده و می توانند برای منابع خود به عنوان یک بنگاه اقتصادی برنامه ریزی کنند. تا کنون به دلیل آنکه اقتصاد کشور و واحدهای تولید تنها امیدشان برای تامین مالی سیستم بانکی بود همواره این سیستم را زیرفشارهای عجیب و غریب و در بیشتر موارد غیرمنطقی قرار می دادند. واحدهایی که شاید در بسیاری از موارد فعالیت‌شان توجیه اقتصادی نداشت اما به واسطه اینکه اسم واحد تولیدی را با خود یدک می کشیدند ،توجه سیاسیون و منتقدین را به خود جلب می کردند و با فشارهای متعدد بانک ها را علی رغم میل باطی و توجیهات عقلی و منطقی و اقتصادی مجبور به دادن تسهیلات می نموند. وجود مبالغ قابل توجهی از مطالبات مشکوک الوصول یا سوخت شده بانک ها که عمدتاً مربوط به این واحدهاست گواه بر این مدعا است.
آزاد شدن منابع بانک ها برای تزریق به بخش های واقعی اقتصاد: از سوی دیگر، بسیاری از واحدهای تولیدی به دلیل شرایط اقتصادی و رونق بخش های غیر مولد ،تسهیلات و منابعی دریافتی با نرخ پایین از بانک ها را که  با خون دل و با پرداخت سودهای بالا از سپرده گذاران جذب کرده بودند در بخش های دیگر غیر از تولید به کار گرفته و خود به دور باطل واسطه گری و توسعه نیافتن اقتصاد کشور دامن می زند. تزریق بخش عمده ای از تسهیلات دریافتی توسط واحدهای تولیدی به بخش های همچون طلا و سکه و ارز و ... نمونه بارز این مدعا است. با رونق گرفتن بورس و انتقال منابع و نقدینگی سرگردان کشور به این بخش نیاز واحدهای تولیدی واقعی و حساب و کتاب دار برطرف شده و این فشار از دوش بانک ها برداشته خواهد شد. برداشته شدن این فشار سنگین سیاسی و احساسی به بانک ها به عنوان بنگاه اقتصادی این امکان را به آنها می دهد که برای منابع خود برنامه ریزی کرده و از آن استفاده بهینه کنند.
انقلاب اقتصادی با گره خوردن منافع مردم به تولید: نکته دیگر، آشنا شدن عامه مردم با تولید و واحدهای تولیدی است. خواه ناخواه ورود مردم عادی به بورس و خرید سهام توجه و علاقه آنها را به واحدهای تولیدی جلب خواهد کرد. آنها را نسبت به تولید حساس خواهد نمود و چون خود را سهامدار و شریک واحد تولیدی می دانند، نسبت به آن علاقه و احساس مسئولیت خواهند کرد . این مسئله و آثار روان این موضوع شاید از آثار اقتصادی آن بسیار با اهمیت تر و مهم تر باشد. بنا به مقتضیات اقتصادی،  تا کنون مردم ما نگاه و باورشان به تولید و واحد های تولیدی داخلی کمتر بود. سهیم شدن آنها در واحدهای تولیدی این نوع نگاه را اصلاح خواهد کرد و همراهی آنان را در برنامه های تولید محور دولت به همراه خواهد داشت. برای این همراهی به دلیل اهمیت نمی توان ارزش مادی متصور شد. این تغییر نگرش را در واقع باید زمینه ساز انقلاب اقتصادی در کشور دانست.
احساس مسولیت تولیدکنندگان نسبت به شرکا و مردم: نکته بعد، احساس مسولیت خود تولید کنندگان و صاحبان واحدهای تولیدی است. توجه و استقبال مردم به عنوان سهامداران جدید و شرکای این واحدها به فعالیت و نحوه سود دهی آنها  باعث خواهد شد تا مسوولین و مدیران آن، احساس مسولیت کرده و خود را در قبال جامعه و سهامدارن خود پاسخگو بدانند. حلقه مفقود ای که اکنون اقتصاد ما به شدت از آن رنج می برد . مدیران و صاحبان واحدهای تولیدی به دلیل عدم وجود فضای رقابتی ودلایل متعدد از جمله مشکلات ساختاری هیچگاه خود را صددرصد در قبال فعالیت واحد تولیدی مسول نمی‌دانند. انگیزه ای هم برای اینکه تمام توان خود را صرف بهبود شرایط واحد تولیدی خود کنند ندارند به همین دلیل همواره نگاهشان به دست دولت و بانک‌ها است و طلبکارانه به جامعه نگاه می کنند . با رونق بورس و سهیم و شریک شدن تعداد زیادی از مردم در این واحدها به دلیل خرید سهام آنها بیش از گذشته خود را در قبال تصمیمات، عملکرد و بروز کردن واحدهای خود مسئول دانسته و تلاشی مضاعف خواهند کرد. این تلاش مضاعف نتیجه ای جز بروز شدن این واحدها، رقابتی تر شدن تولیدات انها و سودده شدن آن نتیجه دیگری به همراه نخواهد داشت ،مسئله ای که سالیان سال به دنبال آن هستیم.
چابک شدن دولت: نکته قابل تأمل دیگر کم شدن حضور دولت در عرصه اقتصادی و سپرده شدن مسئولیت بر عهده بخش خصوص  است . اگر تا کنون دولت باید همواره نسبت به واحدهای تولیدی پاسخگو بود و همواره زیر تیغ نگاه و انتقاد این واحدها ، از این پس و با این اتفاقات واحدهای تولیدی و بخش خصوص خود را پاسخگو مردم به عنوان سهامداران اصلی دانسته و این فشار از روی دولت برداشته خواهد شد.
بی اثر کردن تحریم ها: یکی دیگر از آثار مهم توجه مردم و انتقال سرمایه های خرد جامعه به سمت بازار سرمایه بی اثر کردن یا کم اثر کردن تحریم های دشمن به شمار می رود . در شرایط کنونی که اقتصاد ایران آماج تحریم های شدید و بی سابقه جهان قرار گرفته و درآمدهای نفتی به حداقل خود رسیده به گونه ای که باید به نوعی از آن چشم پوشی کرد این اتفاق و هدایت نقدینگی جامعه به سمت بازار سرمایه بهترین راه برای حل مشکل بخشهای مولد و شناسنامه دار کشور به شمار می رود . 
نقش حیاتی دولت در حفظ اعتماد مردم به بازار سرمایه: اما نکته مهم و پایانی با توجه به اتفاقات اخیر و هجوم عامه مردم به بازار سرمایه، لزوم توجه ویژه دولت به این بازار است . کنترل این بازار ، نظارت دقیق بر آن و ممانعت از سقوط یکباره و غیر عقلایی قیمت سهام مهم ترین و حیاتی ترین وظیفه دولت به شمار می رود. مردم به نشان های مثبت دولت در خصوص بازار سرمایه که کاملا تصمیم درستی بوده ، اعتماد کرده و سرمایه های خود را به این بخش آورده‌اند. این اعتماد بزرگترین سرمایه دولت در اقتصاد به شمار می رود. این سرمایه مردمی نباید از بین برود . اگر سیل ویرانگر نقدینگی که با انتقال به بازار سرمایه تبدیل به فرصتی بزرگ برای رشد و آبادانی کشور شده به دلیل سلب اعتماد از این بازار برگردد نه تنها اثرات مخرب بیشتری نسبت به گذشته به دنبال خواهد داشت که آمار فرار سرمایه از کشور به دلیل بی اعتمادی محض نسبت به گذشته صدچندان خواهد شد. جدای از این آثار ، سلب اعتماد و نا امیدی سهامداران و مردم در شرایط کنونی هزینه های اجتماعی سنگینی به کشور تحمیل خواهد کرد،لذا همانطور که این اتفاق و جذاب کردن بازار سرمایه توسط دولت بسیار کار عاقلانه، مدبرانه و بی نظیر به شمار می رود و باید آنرا انقلابی در اقتصاد کشور عنوان کرد  به همان مقدار نیز مسئولیت تصمیم سازان و مدیران اقتصادی را سنگین تر و مهم تر می کند.

 

لینک کوتاه:
http://www.tafahomnews.com/fa/Main/Detail/62465
تبلیغات
تفاهم آنلاین
تبلیغات
نقش نیوز
بعدی
قبلی

تشریح وضعیت عرضه
اموال مازاد بانک‌ها در بورسروز «جشن ملی»؛
بازتاب انتخابات
مجلس شورای اسلامی در رسانه‌های جهانانقلاب اقتصادی دولت
حلقه‌های مفقوده رشد اقتصادی ؟!بقا به هر قیمتی! 
تقویت صادرات،
تنها راه نجات کشورجزو ۵ کشور برتر
سدسازی هستیممطالعات امکان سنجی، عنصری حیاتی
در چرخه کسب و کارها
  • شماره 3866
  • ۱۳۹۸ شنبه ۳ اسفند

30 شماره آخر نشریه

ویژه‌نامه شماره 221