مهندس امین رشیدی
AMIN_RASHIDI@YMAIL.COM
سابقه ی حاشیه نشینی در کشور به سه دهه ی قبل بر می گردد و تهران در چند دهه گذشته، اولین مقصد مهاجران بود. اما هرگز به این شدت نبود. موج مهاجرت در یکی دو سال گذشته، پررنگ تر شده و به گفته برخی از کارشناسان بیش از یک سوم ساکنان اجاره نشین تهران به شهرهای پیرامون مهاجرت کردهاند. مهاجرت از متن به پیرامون، گرچه ازهزینههای مسکن و برخی هزینههای مرتبط با آن مانند شارژ آپارتمان میکاهد، اما هزینههای سربار دیگری برای خانوار به وجود میآورد که یکی از مهمترین آنها هزینههای حمل ونقل است. اما معضلی که این روزها تبدیل به مسئله ای نگران کننده شده است که در بستر خود مشکلات بسیاری اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در بر دارد، پدیده ی حاشیه نشینی است. البته حاشیه نشینی تنها بلای جان تهرانیان نشده است واکثرکلان شهرهای بزرگ و کوچک کشور، امروز گرفتار معضل حاشیه نشینی هستند، تا جایی که آمارها خبر از 19 میلیون ایرانی می دهد که در حاشیه ی شهرها ساکن اند.
در واقع هزینه های زندگی در کلانشهرها بالاخص کلان شهر تهران تا حدی افزایش یافته است که این روزها افزایش پدیده ی حاشیه نشینی در تهران را در سرتیتر خبرها قرار داده است. تراکم جمعیتی بالا، نبود شغل مناسب و از همه مهم تر، بالا بودن هزینه های معیشتی و هزینههای مسکن باعث هرچه پر رنگ تر شدن مهاجرت مردم به حاشیه ی تهران شده است. قیمت های نجومی مسکن که هیچ، افزایش اجاره بهاء، عرصه را برای حضور بسیاری از اقشار متوسط و پایین جامعه چنان تنگ کرده است که چاره ای جزکوچ کردن به قسمت های حاشیه ای شهر نداشته تا بتوانند حتی واحد مسکونی رو به پایین هم پیدا کرده تا ساکن شوند.
در تایید مطالب فوق براساس پژوهشی که در این زمینه صورت پذیرفته است، ضعف ساختارهای اقتصادی، ضعف نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری، عدم هدایت و حمایت های لازم از سمت دولت، همگی دست به دست هم داده که درصد قابل توجهی از جمعیت تهران به حاشیه نشینی روی آورند . قدر مسلم حاشیه نشینی، مسئله ای بسیار جدی و نگران کننده برای کشور و مسئولین است که برای حرف زدن درباره ی آن و اقدامات عملی در این زمینه خیلی دیر شده است. چرا که، این محلات ناکارامد شهری به سرعت در اطراف پایتخت درحال گسترش است و عموما ویژگی هایی چون بافت های فرسوده، روستاهای الحاقی به شهر و سکونت های غیررسمی را دارا می باشند.
مناطق حاشیه نشین ویژگی های نامطلوبی از قبیل تراکم جمعیت و فقدان رفاه و خدمات شهری هم تراز با مناطق شهری دارند. حاشیه نشینی که نه تنها منشای معضلات بزرگ اجتماعی از قبیل دزدی و ترویج اعتیاد و فحشا و بیماری ها برای سایر افراد جامعه است، یک حققت دردناک است که نشان از یک نابرابری و بی عدالتی با ساختار نامناسب شغلی و عدم وجود تسهیلات بهداشتی و خدماتی، ضعف سرمایه ی اجتماعی، عدم وجود امکانات آموزشی و عدم دسترسی مردم به حداقل های زندگی را دارد. بدون تردید حاشیه نشینی نه در ایران بلکه در هر کشوری ،محصول فرصت های نابرابر است و تا زمانی که زیرساخت های به وجود آورنده نابرابری در کلان شهر تهران تغییر نکند ،حاشیه نشینی ادامه خواهد داشت و به سایر شهرهای ایران نیز سرایت خواهد کرد.
عده ای از افراد تصمیم گیر در این حوزه براین تفکرند که اگر به این مناطق رسیدگی شود، مهاجر پذیرتر می شوند و کنترل جمعیت شان باز سخت خواهد بود، غافل از آنکه هم اکنون با محله هایی با جمعیت های بسیار در اطراف تهران روبرو هستیم که بدون هیچ خدمات اجتماعی، بدون پلاک، مدرسه، آسفالت، درمانگاه و ... زندگی در آن ها ادامه دارد. این که حریم کلانشهری مانند تهران، معلوم نیست ومدام برمناطق حاشیه ای آن افزوده می شود، خطری است که تبعات اقتصادی، اجتماعی متعددی را بدنبال خواهد داشت که این اتفاق نه تنها در تضاد با وحدت ملی است، بلکه می تواند به جرم خیزی و تبعات غیرقابل جبران پذیر آن دامن زند.