دکتر سیده نگار موسوی
negar_mousavi@ymail.com
اینترنت به علت داشتن ویژگیهای منحصربه فرد، نظیر دسترسی آسان، سهولت استفاده و ده ها مزایای دیگر درسالهای اخیر به یکی ازعمومی ترین رسانه های جمعی جهان تبدیل شده است. از اینرو ،نظر به اهمیت روزافزون استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی و از همه مهم تر، تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و بستر آموزش های مجازی، همبستگی آن با تعلیم و تربیت، آن را بیش از قبل مهم و حائز اهمیت می نماید. در این روزها که شیوع ویروس کرونا ،باعث بسته شدن مدارس شده است، آموزش و پرورش سعی میکند با آموزش مجازی کلاس های درس را کماکان بر پا نگه دارد. معلمها نیز در این شرایط باید آموزش و تدریس را به صورت مجازی داشته باشند، اما این نوع تدریس، آنها را با چالشهای زیادی مواجه کرده است. از آنجایی
که هر تغییر محیطی برای هر فردی از جمله دانش آموزان میتواند استرس و نگرانی ایجاد کند، کرونا نیز باب آن را فراهم ساخته است که تغییر محیط آموزشی از محیط واقعی به محیط مجازی، سرمنشای استرس و نگرانی دانشآموزان، والدین و حتی معلمان شود. شیوههای متفاوت آموزشی در این روزها دغدغههای بزرگی را به وجود آورده است. از سرعت پایین اینترنت گرفته تا عدم دستیابی همگانی به تجهیزات و ابزار فضای مجازی و عدم آموزش لازم معلمان و دانشآموزان برای فعالیت و... مشکلات این روزهای عرصه ی تعلیم و تربیت است.
بسیاری از کارشناسان این حوزه براین عقیده اند که معلمان با توجه به تغییر محیط آموزشی و حذف تعامل و ارتباط مستقیم با دانشآموزان، باید از انعطاف بیشتری در ارائه محتوای آموزشی برخوردار باشند و با بهره گیری از خلاقیت و ابتکارعمل در تدریس مجازی باعث کاهش بار روانی این آموزشها شوند.
چرا که کلاس های مجازی و ورود ناگهانی دانش آموزان و اولیای آنها به فضای مجازی بدون ارتقای سواد رسانه منجر به ایجاد تهدیداتی شد که یکی از آنها استرس و اضطراب دانشآموزان در آموزشهای آنلاین ایام کرونایی بهخصوص دانش آموزان مقطع ابتدایی است. کودکان و نوجوانانی که با روحیههای متفاوت از کلاس های مدرسه به پشت موبایل و تبلت و لپتاپ کشانده شده اند که البته بازخوردهای متفاوتی نیز از خود نشان می دهند. عدهای در خانه هیچ اشتیاقی برای نشستن پای کلاس درس آنلاین را ندارند و عدهای سواد رایانه ای استفاده از نرم افزارها را نمی دانند. این تازه روی خوش ماجراست، دانش آموزانی که البته تعدادشان هم کم نیست اصلا موبایل هوشمند، لپ تاپ و تبلت مناسب هم ندارند و آن سوی ماجرا، والدینی که اصلاً نمیدانند چطور ویدئو بگیرند و سوادشان تنها به اندازه خاموش و روشن کردن موبایلشان و در نهایت فرستادن یک پیامک است. البته این تمام ماجرا نیست. معلمانی که به شدت از رویارویی با روش های تدریس آنلاین ترس دارند. بالاخص آن هایی که در سال های آخر تدریس شان به سر می برند و کمترین اشتیاقی در فراگیری روش های تدریس آنلاین ندارند.
در بکارگیری آموزش های مجازی، مشکل یکی دوتا نبوده و نیست. بحث به میان آمده دیگر، دسترسی سنین پایین دوره های ابتدایی دانش آموزان به گوشی های هوشمند است. چرا که اغلب دانشآموزان پایه دبستان نیز از گوشی همراه مادران خود استفاده میکنند، که این مبحث نیز خود میتواند باعث بروز یک مشکل دیگر شود.چراکه دانشآموزان با دسترسی به گوشی همراه والدین شان، امکان دسترسی به حریم خصوصی و محتوای نامناسب برای سن خود را پیدا خواهند کرد. تمامی مطالب مذکور یک نکته ی مهم را گوشزد می کند، طی دو سال اخیر، اصطلاح هوشمند سازی مدارس در سراسر کشور ، بارها و بارها توسط مسئولان مورد استفاده قرار گرفته است ،ولی گویا تا به امروز هرگز آنطور که باید و شاید در ورطه ی عمل بازدهی لازم را نداشته است.
در این روزها که معلمان علاوه بر دغدغه های همیشگی خود، دغدغه جدید دیگری به نام آموزش مجازی را بر دوش می کشند، باید دید چه راهکارهایی برای بستر سازی مناسب این آموزش ها پیش بینی خواهد شد؟