امیر علی بینام
کارشناس بازار کار
حضرت مولانا در دفتر سوم مثنوی معنوی در حکایتی این بیت دلنشین را آورده است که در ادبیات و ضرب المثل ها نیز به وفور استفاده می شود:
«هر کسی را بهر کاری ساختند - میل آن را در دلش انداختند»
این روزها به دلیل شرایط حاد کرونایی، گرچه برخلاف سالهای گذشته از حال و هوای بازگشایی دانشگاهها و مدارس و زنگ آغاز سال تحصیلی خبری نیست اما دانشجویان، دانشآموزان و خانوادهها، خود را برای سال تحصیلی جدید به شکل مجازی آماده میکنند؛ حدود 14 میلیون دانشآموز و بیش از چهار میلیون دانشجو به سال تحصیلی جدید خوشآمد میگویند و این خود سوژه بسیاری از کارشناسان حوزه آموزش و تعلیم و تربیت برای بحث درباره نهاد آموزش و پروش از یکسو و نظام آموزش عالی و دانشگاهی از سوی دیگر است.
با توجه به شرایطی که کشورمان دارد همه خانوادهها میدانند که دیگر نه آموزش و پروش و نه آموزش عالی، آن بتی نیستند که سالها و دهه های قبل از آن در ذهن داشتند، بسیاری از خانواده ها می دانند که آموزش و پرورش به تنهایی و با تعداد اندک مشاوران و مربیان نمی تواند هدایتگر تحصیلی فرزندانشان باشد، آموزش و پرورشی که هنوز در اجرا و یا عدم اجرا و نحوه نگاه به سند بنیادین خودش نیز گیر افتاده است؟ آموزش و پرورشی که با توجه به انبوه بازنشستگی معلمان حتی از عهده تامین نیروی برای کلاس های درس نیز ناتوان است. همین آموزش و پرورش پاسخگوی نیازها و خواسته های متعدد صنفی و معیشتی معلمان نیست و ماجرای رتبهبندی معلمانش نیز دغدغه اصلی فرهنگیان، نمایندگان مجلس و مدیران دولت است.
از سوی دیگر، نظام آموزش عالی نیز که ادامهدهنده و تعیینکننده سرنوشت آتی
دانش آموزان در بستر جدید است نیز مشکلات خود را دارد.
عدم مسئولیت پذیری در قبال اشتغال دانش آموختگان، توجه به کمیت بهجای کیفیت آموزشی، عقبماندگی مزمن رشتهها و سرفصلهای آموزشی و بیتوجهی به آینده مشاعل و مشاغل آینده و آنچه در دنیا در حال رخ داد است؛ شرایطی را رقم است که نتیجه آن هدایت های تحصیلی فلهای و بی هدف و صرفا دلبخواهی فرزندان و خانواده هاست؛ به قولی هر فردی و خانوده ای از ظن خود به دنبال گمشده خویش است. این موضوع در دانشگاه ها شکل دیگری هم دارد، چرا که دانشگاه حلقه اتصال به بازارکار و اشتغال و جامعه است و زمانی که علاقه، رشته، مهارت، بازارکار و نوع نگاه به آینده مشاغل و مشاغل آینده در قاموس فرد جایی نداشته باشد بسیاری از سرمایه گذاری ها بی ثمر می شود.
از این رو بار دیگر باید این بیت ابتدای یادداشت
«هر کسی را بهر کاری ساختند - میل آن را در دلش انداختند»
را مرور کنیم و از والدین، مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش و آموزش عالی می پرسیم ،سهم شما از هدایت و راهنمایی تحصیلی و هدایت شغلی دانشآموزان و دانشجویان چقدر است؟ و از سازمان های مدیریت و برنامهریزی آموزشی وزارت و پرورش و آموزش عالی میپرسیم، محتواهای آموزشی و همچنین بهروزرسانی و ایجاد سرفصل ها و رشته های جدید بر چه اساسی است؟ آیا خبر دارید ،نظم بازارکار و مشاغل با ورود مشاغل جدید و آینده در حال دگرگونی است؟ آیا به این رسیده اید که دیگر زمان تصمیم گیری در پشت درهای بسته به پایان رسیده و باید از معلم و والدین و همچنین نهادهای پیشرو موثر مثل جهاد دانشگاهی و فنی و حرفه هم برای تصمیمگیریها باید استفاده کنید؟ آیا می دانید مفهوم آموزش، مهارت، شغل و بازارکار در دنیا متحول و به عبارتی دگرگون شده است و دیگر ادبیات دکتر و مهندس شدن اولویت های شغلی و درآمدی نیستند؟