* سجاد رحیمی مدیسه
نشریه فراخوان علمی منتشر میکند؛ اما وقتی سراغ اطلاعات بیشتر میروی، قید شده است: علمی و پژوهشی. اما معیار این علمی بودن به راستی چیست؟ آیا فقط یک چارچوب استاندارد و چند جدول و پرسشنامه ملاک علمی بودن محسوب میشود؟ پس جایگاه تجربه و دانشها کجا است و باید دیده شود که نقشی در توسعه و رشد کشور(به ویژه در شرایط خاص این سالهای اخیر) ایفا کند؟ آیا علم نظری و آکادمیک به تنهایی، مشکلگشا بوده است؟ آیا معیار نخبگی و حلال مشکلات مردم بودن، فقط تحصیلات دانشگاهی یا مدارک ارشد و دکترا و هیأت علمی بودن است؟
باید با شجاعت، وضعیت فعلی را به چالش بکشیم و این سئوال اساسی را از خود بپرسیم: این همه مقاله، چقدر در توسعهی کشور و حل مشکلات، اثربخشی داشته است؟ آیا انبوه مقالات علمی و استاندارد تولید شده در نشریههای مختلف مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی، ما را از معضلات دور نگه داشته؟ یا هزینههایمان را کاهش داده؟ و یا صرفاً ابزاری برای گرفتن امتیاز و رتبه بوده؟ مجلات علمی و پژوهشی در کشور ما ایرادهای اساسی دارند که صاحبان این نشریات و تصمیم بگیران باید در جلسات و اتاق های فکرشان چارهای کنند که نوشتن و خرید و فروش مقاله، یکبار برای همیشه از این کشور و مرز پرگوهر رخت ببندد و جای آن، محتوای اصیل و ارزشمند و متناسب با نیازهای واقعی جامعه در قالب مقاله و یادداشت تولید شود.
چه اشکالی دارد ایده و فکر یک دلسوز و نخبه و یا شخصی که تجربه و دانشی دارد، در قالبی غیراستاندارد و یا چند صفحه نوشته، در یک نشریه علمی چاپ شود؟ در چهارسال اخیر به طور مکرر با نشریات تخصصی مدیریتی در ارتباط بوده و به فراخور تخصص، فراخوان های پژوهشی را با دقت دنبال میکنم. تمامی مقالات بنده رویکرد مروری و ترویجی داشته و پشتوانه آن، دانستههای ناب، دانش و تجربیات ناشی از پرداختن به یک مشکل یا مطالعه موردی حسب یک اشکال و ایراد بوده است.
خدمت شما مخاطب عزیز و همه دلسوزان علم و دانش با تکیه بر تجربه، مشاهدات و بررسی های کارشناسی عرض می کنم که حوزه پذیرش و نشر مقالات علمی ما، اشکالات اساسی دارد که سرریز آن را در بیزینس و خرید و فروش مقاله در جاهایی خاص شاهدش هستیم. بسیاری افکار، ایدهها و تجربههای مدیریتی و اقتصادی هیچ وقت در کهکشان علم و دانش ایران عزیز دیده نمی شوند؛ چون مثلا رویکرد آکادمیک و ظاهر استاندارد مقاله ای ندارند. بسیاری از صاحبان دانش و تجربه اساساً دغدغه مقاله نوشتن یا فرصت این چارچوبها و بوروکراسیهای اداریگونه را ندارند. دانشگاه چقدر برای این موضوع در اتاق فکر خودش یا در بین اساتید خودش، برای این معضل فکری کرده است؟
نگاهی به آمارهای مقاله های کشورمان بیندازیم. این همه مقاله، چرا نقشی در توسعه و رفاه مردم به صورت ملموس نداشته است؟
ادامه در صفحه 8