* رزا توسلی مرندی – کارشناس اجتماعی
نظام آموزشی کشور به ویژه در مقطع متوسطه دوم و قبل از کنکور با چالش های جدی روبه رو است که تأثیرات منفی آن بر سطح تحصیلی دانشآموزان به وضوح قابل مشاهده است. این افت تحصیلی و بی انگیزگی در دانش آموزان پدیدهای چندوجهی است که عوامل متعددی از جمله مسائل آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی در بروز آن نقش دارند. برای درک بهتر این پدیده و یافتن راهکارهای مؤثر در بهبود وضعیت، لازم است به تحلیل دقیق علل و پیامدهای این معضل پرداخته و پیشنهاداتی عملی و مبتنی بر تحقیقات علمی ارائه شود.
یکی از عوامل اصلی افت تحصیلی و بی انگیزگی دانشآموزان در مقطع متوسطه دوم، فشارهای بی مورد و سنگینی است که به آن ها در زمینه کنکور وارد میشود. کنکور به عنوان معیاری برای ورود به دانشگاه ها، به یکی از بزرگ ترین معضلات نظام آموزشی تبدیل شده است. از یک سو، دانشآموزان برای کسب نمرات بالا و موفقیت در کنکور تحت فشارهای شدید روانی و آموزشی قرار دارند و از سوی دیگر، این فشارها باعث ایجاد اضطراب، افسردگی و حتی کاهش اعتماد به نفس در آن ها می شود. بسیاری از دانش آموزان برای موفقیت در کنکور مجبور به صرف ساعت های طولانی مطالعه دروس می شوند که این امر مانع از مشارکت در فعالیتهای جانبی و توسعه مهارت های اجتماعی می گردد و در نهایت، احساس یأس و بیانگیزگی در آنها ایجاد میشود.
البته عامل مهم دیگر، ضعف های ساختاری در نظام آموزشی ایران است. سیستم آموزشی کشور به طور عمده بر حفظ کردن اطلاعات و به کارگیری روشهای سنتی تدریس متمرکز است که هیچ گونه نوآوری و خلاقیت در آنها دیده نمی شود. این شیوه آموزشی نه تنها موجب کاهش توانایی تفکر انتقادی و خلاق در دانش آموزان میشود، بلکه منجر به خستگی و بی علاقگی آنها نسبت به یادگیری میگردد. علاوه بر این، دروس به طور نامتوازن و بدون توجه به علایق و نیازهای دانشآموزان تدریس می شوند و بسیاری از آنها در فرآیند یادگیری خود احساس بی معنی بودن و ناکامی میکنند. این امر موجب میشود که بسیاری از دانشآموزان انگیزهای برای ادامه تحصیل نداشته باشند.
یکی دیگر از عواملی که موجب افت تحصیلی و بیانگیزگی میشود، نظام ارزشیابی است. در ایران، نمرات و آزمونها نقش تعیینکننده ای در ارزیابی عملکرد دانشآموزان دارند و معمولاً این ارزیابی ها تنها به حافظه سازی محدود میشود. در بسیاری از موارد، یادگیری دانش آموزان به درک مفاهیم عمیق تر و کاربردی تر نمیانجامد و آنان بیشتر بر روی کسب نمره خوب تمرکز میکنند تا بر درک واقعی موضوعات. این موضوع باعث میشود که دانشآموزان در شرایطی که نیاز به تفکر انتقادی و حل مسائل واقعی دارند، دچار مشکل شوند. علاوه بر مشکلات آموزشی، عامل اجتماعی نیز نقش بسزایی در این بیانگیزگی دارد. در بسیاری از موارد، فشارهای اجتماعی و خانوادگی به دانشآموزان تحمیل میشود تا در کنکور موفق شوند.
ادامه در صفحه 8