* سیدطهحسین مدنی
رئیس اندیشکده حکمرانی هوشمند
مالیات یکی از مهم ترین مفاهیم اقتصادی است که نظریههای مختلفی درباره چرایی و چگونگی آن وجود دارد. اولین پرسشی که در قبال مالیات مطرح میشود، این است که دولتها چرا مالیات میگیرند.
مالیات یکی از مهم ترین مفاهیم اقتصادی است که نظریههای مختلفی درباره چرایی و چگونگی آن وجود دارد. اولین پرسشی که در قبال مالیات مطرح میشود، این است که دولتها چرا مالیات میگیرند؟ تعریف کلی میگوید، دولت برای مخارج عمومی مانند راهسازی، آبرسانی، توزیع انرژی و … باید مالیات بگیرد.جدا از این تعریف کلی که درباره چرایی مالیات وجود دارد؛ پرسشهایی درباره چگونگی این مفهوم اقتصادی وجود دارد. اینکه آیا همه در هر سطح درآمدی باید به یک شکل مالیات دهند یا خیر از جمله این پرسشهاست که نظریهپردازان مختلف اقتصادی به آن پاسخهای مختلفی دادهاند.
مالیات تصاعدی آدام اسمیت
مثلاً «آدام اسمیت» به عنوان پدر علم اقتصاد مدرن در کتاب «ثروت ملل» با تعیین چهار اصل عدالت، قطعیت، راحتی و صرفهجویی برای مالیاتستانی دولت، مفهوم «مالیات تصاعدی» را مطرح میکند و با اشاره به اصل عدالت، میگوید که مالیات باید متناسب با توان پرداخت هر فرد باشد. این یعنی یک سرمایهدار که گردش مالی بسیار بالایی دارد نباید معادل یک کارمند، مالیات پرداخت کند. اسمیت در مالیات تصاعدی معتقد است ، میزان مالیاتی که هر فرد پرداخت میکند باید همزمان با تغییر سطح درآمد آن فرد هم تغییر کند و اگر درآمد بیشتر شد مالیات بیشتر و اگر درآمد کمتر شد مالیات پرداختی هم کمتر شود.
توزیع مجدد مارکس
«کارل مارکس» هم با این استدلال که نظام سرمایهداری باعث تمرکز ثروت در دست عدهای معدود میشود؛ با ارائه نظریه «توزیع مجدد» معتقد بود که مالیات باید ابزاری برای کاهش نابرابری و بازتوزیع ثروت باشد. طبق این نظریه، دولت برای جلوگیری از افزایش شکاف طبقاتی، افراد را دستهبندی میکند و مالیات افرادی که در دسته بالاتر قرار میگیرند صرف تقویت دستههای پایینتر میشود. نتیجه این نظریه که در اروپا تا حدودی عملی شده؛ این است که افراد دیگر به دنبال کسب درآمد بالاتر یا فعالیتهای سوداگرایانه که وضعیت درآمدی آنها را به طور ناگهانی تغییر میدهد؛ نمیروند چون میدانند هر چه درآمد بیشتری داشته باشند باید مالیات بیشتری دهند.
مالیات و تنبیه سوداگران در نظریه کینز
«جان مینارد کینز» هم از جمله نظریهپردازانی است که درباره چگونگی مالیاتستانی بر نقش سیاستهای مالی تأکید دارد. کینز معتقد است ، دولت باید برای مدیریت نقدینگی، مالیاتستانی را متناسب با دوران رکود و رونق تنظیم کند. او با تأکید بر سیاستهای مالی هدفمند، میگوید که دولتها باید از ابزارهای مالیاتی برای هدایت اقتصاد به سمت فعالیتهای مولد استفاده کنند.
ادامه در صفحه 2