* مریم اختری
تغییر ساعت رسمی کشورها که در بسیاری نقاط با عنوان «ساعت تابستانی» یا Daylight Saving Time شناخته میشود،دهههاست محل تصمیمگیریهای اجرایی و مباحث عمومی در جهان است. هدف اولیه این سیاست، استفاده بیشتر از روشنایی طبیعی روز و در نتیجه کاهش مصرف انرژی بود. اما با گذر زمان، بسیاری از کشورها نسبت به کارآمدی آن تردید کرده یا از این سیاست صرفنظر کردهاند.
نخستین پیشنهادها درباره تغییر ساعت رسمی به قرن نوزدهم بازمیگردد، اما شکل رسمی آن در جریان جنگ جهانی اول و بهویژه برای صرفهجویی در زغالسنگ، در اروپا اجرایی شد. پس از بحران انرژی دهه۱۹۷۰ نیز اجرای این سیاست در کشورهای بیشتری رواج یافت. اما با تغییر الگوهای زندگی، گسترش فناوریهای روشنایی کممصرف، و افزایش فعالیتهای خارج از ساعات اداری، بسیاری از مزایای اولیه این طرح زیر سؤال رفتهاند.
در حال حاضر، کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا (به جز ایالتهایی مانند آریزونا و هاوایی)، کانادا، مکزیک، بسیاری از کشورهای اروپایی، ترکیه، لبنان، اردن، فلسطین، مراکش و تا همین اواخر ایران، ساعت رسمی خود را دو بار در سال تغییر میدهند ، در بهار یک ساعت جلو میروند و در پاییز به حالت عادی بازمیگردند.
در اتحادیه اروپا، این تغییر در آخرین یکشنبههای مارس و اکتبر بهطور هماهنگ اجرا میشود. با اینحال، پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۹ رأی به لغو این رویه داد، اما هنوز کشورهای عضو در باره جایگزین آن به توافق نرسیدهاند. در آمریکا نیز تلاشهایی برای دائمیکردن ساعت تابستانی در حال انجام است، اما کارشناسان سلامت عمومی درباره اثرات زیستی منفی این تغییر هشدار دادهاند.
در سوی دیگر، کشورهایی مانند ژاپن، چین، هند، روسیه، عربستان سعودی، امارات، کرهجنوبی، آفریقای جنوبی و اکثر کشورهای آفریقایی، یا هیچگاه تغییری در ساعت رسمی نداشتهاند، یا پس از تجربههای مقطعی، آن را کنار گذاشتهاند.برای مثال، روسیه در سال ۲۰۱۱ ساعت تابستانی را دائمی کرد، اما بهدلیل نارضایتی عمومی، در سال ۲۰۱۴ به ساعت استاندارد بازگشت. چین نیز در دهه ۱۹۹۰ این سیاست را کنار گذاشت، چراکه تفاوت زیاد ساعت بین مناطق شرقی و غربی کشور، موجب سردرگمی میشد. هند هم بهدلیل نزدیکی به خط استوا و کمنوسان بودن طول روز، نیازی به چنین تغییراتی ندیده است.
مدافعان تغییر ساعت به مزایایی چون کاهش تصادفات در ساعات روشن، افزایش فعالیتهای عصرگاهی، کاهش جرائم، و بهرهوری اقتصادی اشاره میکنند. در مقابل، منتقدان از اختلالات خواب، افزایش تصادفات در روزهای ابتدایی تغییر، کاهش بهرهوری کاری و بینظمی در حملونقل عمومی میگویند.علاوه بر این، توجیه اصلی یعنی صرفهجویی در انرژی نیز امروزه زیر سؤال رفته است.
ادامه در صفحه 8