* مهندس فاطمه یحیایی
در دهههای اخیر، فناوری با سرعتی بیسابقه در حال پیشروی است؛ اما شاید هیچ نوآوریای به اندازه هوش مصنوعی، بنیانهای مشاغل سنتی را به چالش نکشیده باشد. هوش مصنوعی، از یک مفهوم انتزاعی در آزمایشگاههای تحقیقاتی، امروز به ابزارهایی ملموس و قابل استفاده در زندگی روزمره تبدیل شده و حضور آن در کسبوکارهای مختلف، از فروشگاههای محلی گرفته تا کارخانههای تولیدی، روزبهروز پررنگتر میشود. این واقعیت، نگرانیها و پرسشهایی جدی را در خصوص آینده مشاغل سنتی ایجاد کرده است.
یکی از نخستین نشانههای تأثیر هوش مصنوعی بر مشاغل سنتی، اتوماتسازی فرآیندهاست. دستگاههای مجهز به یادگیری ماشینی، اکنون قادرند وظایفی همچون انبارگردانی، حسابداری، مشاورهی اولیهی پزشکی، و حتی فروشندگی را با دقت و سرعت بالا انجام دهند. در چنین شرایطی، مشاغلی که پیشتر بر تجربهی فردی، تعامل انسانی و مهارتهای خاص متکی بودند، بهتدریج جای خود را به سیستمهای هوشمند میدهند اما این موضوع به هیچ وجه نمی تواند ، تاثیر نقش بسزای انسان در این موضوع را انکار کند.
اما آیا این تحول لزوماً به معنای از بین رفتن مشاغل سنتی است؟ پاسخ، پیچیدهتر از یک بله یا خیر ساده است. واقعیت این است که هوش مصنوعی نه تنها جایگزین بخشی از نیروی کار شده، بلکه زمینهساز ایجاد فرصتهای شغلی جدید نیز هست. بسیاری از کسبوکارهای سنتی، با بهرهگیری هوشمندانه از فناوری، توانستهاند خدمات خود را توسعه دهند، دقت را افزایش داده و هزینهها را کاهش دهند.
به عنوان مثال، کشاورزان سنتی با استفاده از تحلیلهای مبتنی بر دادههای هواشناسی و خاکشناسی، بازده محصولات خود را بهطرز چشمگیری افزایش دادهاند. یا فروشگاههای کوچک با بهرهگیری از سیستمهای مدیریت مشتری هوشمند، توانستهاند رضایت مشتریان را بهبود بخشند و در رقابت با فروشگاههای بزرگ دوام بیاورند. حتی برخی مشاغل هنری و دستی، با کمک الگوریتمهای پیشنهاددهنده و ابزارهای دیجیتالسازی، راه خود را به بازارهای جهانی باز کردهاند.
با این حال، نباید از چالشهای اجتماعی و اخلاقی این تحول غافل شد. تغییر در ساختار اشتغال، نیازمند آموزش مجدد نیروی کار، سیاستگذاریهای حمایتی و برنامهریزی برای جلوگیری از افزایش شکاف طبقاتی است. کسانی که سالها در یک حرفه سنتی فعالیت کردهاند، ممکن است نتوانند بهسرعت خود را با مهارتهای فناورانه جدید وفق دهند. دولتها، نهادهای آموزشی، و خودِ جامعه باید نقش فعالی در تسهیل این گذار ایفا کنند.
در این میان، فرهنگسازی برای پذیرش تغییرات فناورانه نیز اهمیت ویژهای دارد.
قطع به یقین ، همه ی ما شاهد مقاومت دسته ای از افراد در حوزه ی کاری خود ، مقابل پیشرفت هوش مصنوعی هستیم . بخشی از مقاومت در برابر هوش مصنوعی، ناشی از ترس یا ناآگاهی نسبت به ظرفیتهای آن است. تا زمانی که این ترس وجود داشته باشد، هم افراد و هم بنگاههای سنتی با تردید به این ابزار نگاه خواهند کرد و از مزایای آن بیبهره خواهند ماند.
از سوی دیگر، باید پذیرفت که تعامل میان انسان و فناوری، نه یک تهدید، بلکه ضرورتی گریزناپذیر در دنیای امروز است. هوش مصنوعی، برخلاف تصور رایج، به دنبال حذف انسان نیست؛ بلکه ابزارهایی را در اختیار او قرار میدهد تا بتواند با بهرهوری بیشتر، در محیطی هوشمندتر کار و زندگی کند. مشاغل سنتی نیز اگر با تغییر همراه شوند، نه تنها حذف نخواهند شد، بلکه در قالبی نو و مدرن، حیات دوباره خواهند یافت. مطابقت انسان با عوامل پیشرفته ی امروزی سبب می شود که بتواند به بهترین نحو ، عملکردی در خور شرایط موجود نشان دهد.
در پایان، آنچه اهمیت دارد، نگاه ما به این پدیده است. اگر هوش مصنوعی را فرصتی برای رشد، یادگیری و تطبیق بدانیم، میتوانیم از دل تهدیدات بالقوه، فرصتهایی بالفعل بسازیم. آینده مشاغل سنتی در گرو آن است که چگونه امروز، مسیر همزیستی آگاهانه با فناوری را انتخاب کنیم. این انتخاب، تنها از مسیر درک واقعیتها، بازاندیشی در مهارتها و پذیرش انعطافپذیری ممکن خواهد شد. دراین راستا باید مسئولین و نخبگان تلاش نمایند تا همزمان با پیشرفت های جهانی از این عرصه فناوری نیز عقب نمانیم.