* مینا دیوبند
تورم به عنوان یکی از چالشهای اساسی اقتصادهای مدرن، همواره مورد توجه سیاستگذاران و فعالان اقتصادی بوده است. در این میان، افزایش تولید و توسعه فعالیتهای کارآفرینانه به عنوان راهکاری مؤثر برای مقابله با تورم مطرح میشود. اما چگونه این فرآیند میتواند به کنترل تورم کمک کند؟ پاسخ به این سؤال در درک رابطه بین عرضه و تقاضا، نقش نوآوری در کاهش هزینهها، و تأثیر رقابت بر ثبات قیمتها نهفته است.
در یک اقتصاد پویا، زمانی که تقاضا برای کالاها و خدمات افزایش مییابد اما عرضه متناسب با آن رشد نمیکند، شاهد افزایش قیمتها خواهیم بود. این همان تورم ناشی از فشار تقاضا است که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به چشم میخورد. کارآفرینان با شناسایی فرصتهای بازار و سرمایهگذاری در بخشهای مختلف تولیدی، میتوانند این شکاف را پر کنند. آنها با راهاندازی واحدهای تولیدی جدید یا توسعه ظرفیتهای موجود، عرضه کالاها و خدمات را افزایش میدهند و بدین ترتیب تعادل بین عرضه و تقاضا را بهبود میبخشند. این افزایش عرضه نه تنها از رشد بیرویه قیمتها جلوگیری میکند، بلکه در برخی موارد حتی ممکن است منجر به کاهش قیمتها شود. نمونه بارز این پدیده را میتوان در صنایع فناوری مشاهده کرد که با افزایش تولید و رقابت، قیمت محصولات به مرور زمان کاهش یافته است.
نوآوری و افزایش بهرهوری از دیگر مکانیسمهایی است که از طریق فعالیتهای کارآفرینانه به کنترل تورم کمک میکند. کارآفرینان برای بقا در بازار رقابتی، همواره به دنبال روشهای جدید برای کاهش هزینههای تولید هستند. این امر میتواند از طریق اتوماسیون، استفاده از فناوریهای پیشرفته، یا بهبود فرآیندهای مدیریتی محقق شود. وقتی هزینههای تولید کاهش یابد، این امکان برای تولیدکنندگان فراهم میشود که کالاها و خدمات را با قیمتهای پایینتری به بازار عرضه کنند. در واقع، کارآفرینان با شکستن مرزهای سنتی تولید و معرفی روشهای کارآمدتر، به کاهش قیمت تمامشده محصولات کمک میکنند.
این پدیده به ویژه در صنایعی که با پیشرفتهای تکنولوژیک همراه هستند، مشهودتر است. ورود کارآفرینان جدید به بازار، این انحصار را میشکند و فضای رقابتی ایجاد میکند. در چنین شرایطی، شرکتها برای جذب مشتریان مجبور به بهبود کیفیت و کاهش قیمتها میشوند. این رقابت نه تنها به نفع مصرفکنندگان است، بلکه با جلوگیری از افزایش بیدلیل قیمتها، به ثبات اقتصادی کمک میکند. تجربه کشورهایی که سیاستهای تشویق کارآفرینی را در پیش گرفتهاند، نشان میدهد که افزایش تعداد بازیگران در بازار میتواند تأثیر قابل توجهی بر کنترل تورم داشته باشد. در واقع، هرچه فضای کسبوکار برای ورود شرکتهای جدید بازتر باشد، احتمال شکلگیری انحصارات کاهش یافته و قیمتها در سطح معقولتری تثبیت میشوند.
اشتغالزایی و افزایش درآمدهای واقعی نیز از دیگر راههایی است که فعالیتهای کارآفرینانه میتوانند از طریق آن به مبارزه با تورم بپردازند. زمانی که کارآفرینان کسبوکارهای جدید ایجاد میکنند، فرصتهای شغلی متعددی به وجود میآید. این امر نه تنها بیکاری را کاهش میدهد، بلکه با افزایش درآمد خانوارها، قدرت خرید آنها را بهبود میبخشد. اما نکته کلیدی اینجاست که این افزایش تقاضا باید با رشد عرضه همراه باشد. در غیر این صورت، ممکن است به تورم منجر شود. خوشبختانه، خود کارآفرینان با توسعه فعالیتهای تولیدی، این افزایش تقاضا را پاسخ میدهند و بدین ترتیب چرخه مثبتی از رشد اقتصادی بدون تورم شدید شکل میگیرد. این تعادل بین عرضه و تقاضای کل، از اصول اساسی در کنترل تورم است. البته باید توجه داشت که اگر افزایش درآمدها صرفاً ناشی از تزریق پول بدون پشتوانه تولیدی باشد (مانند افزایش حقوق کارمندان بدون افزایش بهرهوری)، این سیاست میتواند اثر معکوس داشته و تورم را تشدید کند.
در بسیاری از کشورها، بخش قابل توجهی از تورم ناشی از نوسانات نرخ ارز و افزایش قیمت کالاهای وارداتی است. زمانی که تولید داخلی ضعیف باشد، اقتصاد به واردات وابسته میشود و هرگونه شوک ارزی مستقیماً به قیمتهای داخلی منتقل میشود. اما کارآفرینان با راهاندازی واحدهای تولیدی داخلی، این وابستگی را کاهش میدهند. آنها نه تنها نیاز به واردات را کم میکنند، بلکه در برخی موارد حتی میتوانند به صادرات نیز بپردازند که این خود به تقویت پول ملی کمک میکند. تقویت تولید داخلی باعث میشود که اقتصاد در برابر شوکهای خارجی مقاومتر شود و نوسانات قیمتی کمتری را تجربه کند. این موضوع به ویژه در مورد کالاهای اساسی مانند مواد غذایی یا محصولات صنعتی پایه اهمیت زیادی دارد، زیرا افزایش قیمت این کالاها مستقیماً بر سطح عمومی قیمتها تأثیر میگذارد.
جذب نقدینگی سرگردان نیز از دیگر نقشهای مهم کارآفرینی در کنترل تورم است. در بسیاری از اقتصادها، حجم بالای نقدینگی بدون وجود فرصتهای سرمایهگذاری مولد، به سمت بازارهای غیرمولد مانند مسکن، ارز یا سهام هدایت میشود. این امر باعث ایجاد حباب در این بازارها شده و در نهایت میتواند به بیثباتی اقتصادی منجر شود. اما زمانی که کارآفرینان پروژههای تولیدی جدید راهاندازی میکنند، این نقدینگی به سمت بخش واقعی اقتصاد هدایت میشود. سرمایهگذاری در بخش مولد نه تنها اشتغال ایجاد میکند، بلکه با افزایش عرضه کالاها و خدمات، به کنترل تورم کمک میکند. در واقع، کارآفرینی مانند پلی است که میتواند نقدینگی سرگردان را به سرمایهگذاریهای مولد تبدیل کند. این فرآیند هم از ایجاد حباب در بازارهای دارایی جلوگیری میکند و هم با افزایش تولید، تورم را کنترل مینماید. البته باید توجه داشت که تأثیر کارآفرینی بر کنترل تورم، مستلزم وجود بسترهای مناسب است. سیاستهای پولی و مالی دولت باید به گونهای باشد که از تولید و سرمایهگذاری حمایت کند. نظام بانکی باید امکان دسترسی کارآفرینان به منابع مالی را فراهم آورد و قوانین و مقررات نباید مانعی بر سر راه ایجاد کسبوکارهای جدید باشد.
علاوه بر این، ثبات سیاسی و اقتصادی شرط لازم برای شکوفایی کارآفرینی است. در غیاب این عوامل، حتی با افزایش تعداد کارآفرینان نیز ممکن است تأثیر ملموسی بر کنترل تورم مشاهده نشود. بنابراین، در حالی که کارآفرینی میتواند ابزار قدرتمندی برای مبارزه با تورم باشد، این اثرگذاری در گرو هماهنگی با دیگر سیاستهای اقتصادی است. در نهایت، میتوان گفت که توسعه کارآفرینی و افزایش تولید، با مکانیسمهای متنوعی به کنترل تورم کمک میکند، اما این فرآیند نیازمند عزم ملی برای ایجاد فضای مناسب کسبوکار و حمایت از تولید داخلی است.