* دکتر مصطفی یحیایی
در دنیای امروز، با وجود پیشرفت های چشمگیر در فناوری و گسترش شبکه های ارتباطی، پدیدهای متناقض نمایی به نام "تنهایی در جمع" بیش از پیش خودنمایی میکند. انسان عصر دیجیتال، با انبوهی از دوستان مجازی و دنبالکنندگان شبکههای اجتماعی احاطه شده، اما در عمق وجودش، گاهی احساس تهیشدگی و انزوا میکند که گویا هیچیک از این ارتباطات مجازی قادر به پر کردن آن نیست. این تناقض، پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت ارتباطات انسانی در عصر جدید مطرح میکند.
شاید یکی از دلایل اصلی این احساس تنهایی، سطحیشدن روابط در فضای مجازی باشد. در گذشته، ارتباطات انسانی عمق بیشتری داشت؛ گفتوگوها رودررو و تمامحضوری بود و افراد زمان بیشتری را به شنیدن و درک یکدیگر اختصاص میدادند. اما امروز، ارتباطات به پیامهای کوتاه، لایکها و استوریهای گذرا تقلیل یافته است. این تعاملات سریع و گذرا، هرچند ممکن است حس موقتی همراهی را القا کنند، اما به ندرت میتوانند جایگزین ارتباطات عمیق و معنادار شوند. انسان به ذات، موجودی است که نیاز به دیده شدن، شنیده شدن و درک شدن دارد، اما فضای مجازی اغلب این نیازها را به شکل ناقص و گاهی تحریفشده پاسخ میدهد.
علاوه بر این، شبکههای اجتماعی با ایجاد توهم ارتباط، گاهی ما را از ارتباط واقعی دور میکنند. زمانی که ساعتها در این فضاها غرق میشویم، به جای تعامل واقعی با اطرافیان، در حال مرور زندگی دیگران هستیم. این مقایسههای مداوم با زندگیِ به ظاهر کامل دیگران، میتواند به احساس کمبود و انزوا دامن بزند. در واقع، هرچه بیشتر در این فضاها وقت میگذرانیم، گاهی بیشتر از دنیای واقعی و روابط حقیقی فاصله میگیریم. مسئله دیگر، کاهش مهارتهای ارتباطی در نسل جدید است. بسیاری از افراد، بهویژه جوانترها، آنقدر به ارتباطات متنی و غیرحضوری عادت کردهاند که در مواجهه با موقعیتهای واقعی گفتوگو دچار اضطراب میشوند. این ضعف در برقراری ارتباط چهرهبهچهره، میتواند به احساس تنهایی و ناتوانی در ایجاد پیوندهای عمیق منجر شود. در حالی که انسان برای احساس تعلق و همدلی، به تماسهای عینی و ملموس نیاز دارد، دنیای مجازی این نیاز را نادیده میگیرد.
از سوی دیگر، شتاب زندگی مدرن و فشارهای اقتصادی و اجتماعی نیز به این معضل دامن زده است. در گذشته، روابط خانوادگی و محلی پایدارتر بود و افراد حمایت اجتماعی بیشتری دریافت میکردند. اما امروز، فردگرایی افراطی و سبک زندگی شتابزده، فرصت کافی برای پرورش روابط عمیق را از بسیاری گرفته است. حتی وقتی افراد در جمع هستند، ذهنشان اغلب درگیر دغدغههای شخصی یا مشغولیتهای دیجیتالی است و این حضور فیزیکی بدون حضور ذهنی، به احساس تنهایی دامن میزند. اما آیا راهحلی برای این معضل وجود دارد؟ شاید اولین قدم، آگاهی از این تناقض و تلاش برای ایجاد تعادل بین زندگی مجازی و واقعی باشد. محدود کردن زمان استفاده از شبکههای اجتماعی، تمرین حضورِ تماموقت در لحظه، و سرمایهگذاری روی روابط حضوری میتواند تا حدی این خلأ را پر کند. همچنین، بازتعریف مفهوم ارتباط و درک این نکته که تعداد دنبالکنندگان یا دوستان مجازی، معیاری برای ارزش اجتماعی فرد نیست، میتواند به کاهش این احساس کمک کند.
در نهایت، شاید تنهایی در جمع، نشانهای از نیاز بشر به بازگشت به ذات ارتباطات انسانی باشد. فناوری هرچند ابزاری مفید است، اما نمیتواند جایگزین گرمای یک گفتوگوی واقعی، نوازش یک دوست یا نگاه همدلانه کسی شود که در کنارمان نشسته است. شاید وقت آن رسیده که در میان این همه ارتباط، دوباره یاد بگیریم چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.