* مهندس فاطمه یحیایی
تصور کنید در دنیایی زندگی میکنید که شریک تجاری شما نه یک انسان، بلکه یک سیستم هوش مصنوعی است که ۲۴ ساعته و بدون خستگی کار میکند، خطاهای انسانی ندارد و میتواند در کسری از ثانیه تمام دادههای بازار را تحلیل کند. این دیگر سناریویی علمی-تخیلی نیست، بلکه واقعیتی است که بسیاری از استارتاپهای پیشرو در سیلیکون و دیگر اکوسیستمهای نوآوری جهان در حال تجربه آن هستند. هوش مصنوعی درحال عبور از مرحله ابزار کمکی به یک همکار استراتژیک است که میتواند در تصمیمگیریهای حیاتی کسبوکار نقش ایفا کند.
در قلب این تحول، شرکتهایی مانند Anthropic و OpenAI قرار دارند که مدلهای زبانی پیشرفتهای مانند Claude و GPT-4 را توسعه دادهاند. این سیستمها دیگر صرفاً برای تولید محتوا استفاده نمیشوند، بلکه به عنوان مشاوران استراتژیک در جلسات هیئت مدیره شرکتهای نوپا حضور پیدا میکنند. یک مطالعه اخیر توسط دانشگاه استنفورد نشان داده که ۴۲٪ از بنیانگذاران استارتاپهای سری A از هوش مصنوعی برای ارزیابی استراتژیهای خروج استفاده میکنند و ۲۷٪ حتی در انتخاب سرمایهگذاران به توصیههای این سیستمها اعتماد دارند. اما این تنها نوک کوه یخ است. در لندن، استارتاپی به نام «StrategicAI» سیستمی توسعه داده که میتواند با تحلیل میلیونها صفحه از اسناد مالی و گزارشهای صنعتی، مدلهای کسبوکار جدیدی پیشنهاد دهد. این سیستم در یک مورد خاص، با شناسایی الگویی در دادههای مصرف کننده که از دید تیم انسانی پنهان مانده بود، توانست استراتژی قیمتگذاری جدیدی ارائه دهد که سودآوری شرکت را ۳۵٪ افزایش داد. چنین نمونههایی نشان میدهد که هوش مصنوعی در حال توسعه قابلیتهای "کارآفرینانه" است - توانایی دیدن فرصتهایی که دیگران از آن غافل هستند.
در بخش سرمایهگذاری خطرپذیر نیز تحولات چشمگیری در حال وقوع است. صندوقهایی مانند SignalFire از الگوریتمهایی استفاده میکنند که میتوانند با تحلیل الگوهای رشد هزاران استارتاپ، شرکتهای دارای پتانسیل بالا را شناسایی کنند. این سیستمها نه تنها سریعتر از تحلیلگران انسانی کار میکنند، بلکه میتوانند فاکتورهای غیرمشهودی مانند شیمی تیم بنیانگذار یا سازگاری محصول با روندهای آینده را نیز در نظر بگیرند. در سال ۲۰۲۳، یک صندوق VC که کاملاً توسط هوش مصنوعی مدیریت میشد، بازدهی ۴۷٪ را ثبت کرد - رقمی که بسیاری از مدیران انسانی به سختی میتوانند به آن دست یابند. با این حال، این تحول چالشهای عمیقی را نیز به همراه دارد. سئوالاتی درباره مسئولیت تصمیمگیریهای اشتباه، حریم خصوصی دادهها و حتی ماهیت کارآفرینی مطرح شده است. اگر یک سیستم هوش مصنوعی بتواند ایده کسبوکار جدیدی تولید کند، آن را توسعه دهد و به بازار عرضه کند، آیا هنوز میتوانیم از “کارآفرین” انسانی صحبت کنیم؟
برخی از دانشگاههای پیشرو مانند MIT در حال طراحی دورههای جدیدی هستند که به این پرسشهای فلسفی-تجاری میپردازند.
در عمل، بسیاری از استارتاپهای موفق در حال یافتن راهحلهای ترکیبی هستند. آنها از هوش مصنوعی برای پردازش دادهها و شناسایی الگوها استفاده میکنند، اما تصمیمگیری نهایی را به انسانها میسپارند. این رویکرد “هوش افزوده” به جای “هوش مصنوعی” در حال تبدیل شدن به استاندارد صنعت است. برای مثال، شرکت «HumaneAI» سیستمی توسعه داده که به جای جایگزینی مدیران، به آنها در درک بهتر پیچیدگیهای تصمیمگیری کمک میکند. آینده این رابطه همکاری بین انسان و ماشین هنوز در حال شکلگیری است، اما یک چیز قطعی به نظر میرسد: دورهای که در آن هوش مصنوعی صرفاً یک ابزار بود به پایان رسیده است. در سالهای پیش رو، ما شاهد ظهور نسل جدیدی از کارآفرینان خواهیم بود که نه در مقابل ماشینها، بلکه در کنار آنها کار میکنند. این تغییر پارادایم نه تنها روشهای سنتی کسبوکار را دگرگون خواهد کرد، بلکه تعریف ما از خلاقیت، نوآوری و حتی هوش را نیز به چالش خواهد کشید. در این دنیای جدید، موفقترین استارتاپها آنهایی نخواهند بود که بهترین فناوری را دارند، بلکه آنهایی خواهند بود که بهترین همکاری بین انسان و ماشین را مدیریت میکنند.