* فرهاد خادمی
در روزگاری که جنگها تنها با موشک و تانک تعیین نمیشوند، خطرناکترین حملهها نه از آسمان، که از دل خودمان آغاز میشوند. جنگ واقعی، امروز در میدان نفوذ در جریان است بیصدا، اما مرگبارتر از هر گلوله. آنها که پرچم دشمن را نمیزنند، اما راه دشمن را باز میکنند، همان ستون پنجمیهایی هستند که به پشت جبههها رخنه کردهاند.
ستون پنجم: خیانت از درون، نه تهاجم از بیرون
اصطلاح «ستون پنجم» برای نخستینبار در جنگ داخلی اسپانیا بهکار رفت؛ وقتی که فرماندهای گفت: «چهار ستون ارتش من به مادرید نزدیک میشود، اما ستون پنجم در خود شهر است.» ستون پنجم دشمن یعنی همان کسانی که لباس خودی میپوشند اما با اندیشهی بیگانه کار میکنند.
نفوذیها در مقام خبرنگار، کارمند ساده، کارگزار دولتی، نظامی، هنرمند یا حتی فعال اجتماعی ظاهر میشوند. آنان ممکن است سالها با سکوت زندگی کنند، بیهیچ شکی، تا در لحظهی مناسب، کاری را انجام دهند که یک موشک نمیتواند: شکستن اعتماد، لو دادن اطلاعات، یا تخریب روانی جامعه.
نفوذ چگونه اتفاق میافتد؟
شناسایی شکافها
دشمن از شکافهای قومیتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی استفاده میکند. هرجا اختلاف هست، زمینهی نفوذ فراهم میشود.
جذب در لایههای حساس
نفوذیها اغلب در مراکز استراتژیک مانند ارتش، امنیت، رسانهها، فناوری و دستگاه دیپلماسی فعال میشوند جایی که هر اشتباه، هزینهای ملی دارد.
استفاده از ابزار نرم
نفوذ لزوماً از طریق جاسوسی سنتی انجام نمیشود. تولید محتوای فریبنده، تخریب شخصیتهای ملی، ایجاد فضای یأس، و حتی تزریق مفاهیم غلط در دانشگاهها، از راههای نوین نفوذ است.
خواباندن ذهنها
نفوذ موفق، وقتی اتفاق میافتد که مردم حساسیت خود را از دست بدهند. عادیسازی فساد، خیانت و حتی «تجزیهطلبی نرم»، بخشی از پروژهی خاموشسازی هویت جمعی است.
نشانههای حضور ستون پنجم در جامعه -لو رفتن اطلاعات حساس در لحظههای بحرانی-از بین رفتن نخبگان کلیدی به شکلی هماهنگ-نفوذ رسانههای بیگانه در افکار عمومی-افت ناگهانی عملکرد مراکز راهبردی در زمان بحران-تحریف مداوم دستاوردها و تبدیل امید به یأس -راهکارهایی برای مقابله با نفوذیها و ستون پنجم دشمن.
افزایش سواد امنیتی عمومی
جامعهای که خطر نفوذ را میشناسد، کمتر فریب میخورد. آموزش عمومی دربارهی سبکهای نفوذ، حیاتیست از مدارس تا رسانهها.
ادامه در صفحه 8