* بیژن ایرانی
به تازگی شاهد سفر شهباز شریف نخست- وزیر پاکستان به عربستان و امضای پیمان استراتژیک دفاع متقابل میان دو کشور مذکور بودیم. بر اساس این پیمان، هرگونه حمله به یکی از این دو کشور، به معنای حمله به دیگری نیز خواهد بود و دو طرف متعهد به استفاده از همه ابزارهای دفاعی و نظامی برای مقابله با تهدیدات مشترک هستند. امضای این پیمان، با بازتاب های مختلفی همراه شده با این حال، می توان 2 نکته مهم و معنادار را در قالب آن مورد شناسایی قرار داد.
اول اینکه عربستان سعودی در زمره کشورهایی در جهان است که بیشترین میزان هزینهکرد را در حوزه بودجه نظامی دارند. بر اساس گزارش های رسمی سال 2024، بودجه نظامی عربستان قریب به 80 میلیارد دلار است که این مساله سعودی ها را جزو 5 کشور اول جهان در حوزه مذکور قرار می دهد. البته که سال هاست عربستان جزو اصلی ترین واردکنندگان سلاح در جهان نیز است و به طور خاص شرکت های اسلحه سازی آمریکایی حساب ویژهای روی فروش محصولات خود به عربستان باز می کنند.
حال در این شرایط، اینکه می بینیم سعودی ها به دنبال پیمان مشترک دفاعی با پاکستان به عنوان یک قدرت اتمی می روند تنها یک معنا را به ذهن متبادر می کند و آن هم این است که حکام عربستان سعودی هیچ اعتمادی به توان نظامی خود در صورت مواجهه با سناریوهای بحرانی ندارند. به بیان ساده تر، میلیاردها دلار هزینه سالانه آن ها در حوزه تسلیحات و نظامیگری، نتوانسته برایشان ایجاد امنیت کند. موضوعی که خود سئوال های زیادی را مورد کارآمدی ارتش عربستان ایجاد می کند.
نکته دوم اینکه پیمان مشترک دفاعی میان عربستان و پاکستان، تنها مدتی پس از حمله تجاوزکارانه اخیر رژیم اشغالگر قدس به قطر امضا شد. این موضوع در نوع خود می تواند نخستین اقدام سعودی ها جهت ایجاد بازدارندگی در برابر اسرائیل پس از حادثه مذکور باشد. در حقیقت، عربستان سعودی به این تحلیل رسیده که در صورت ماجراجویی صهیونیست ها علیه منافع خود، کاملا محتمل است که با چالش های جدی رو به رو شود و البته نوع عملکرد آمریکا در ماجرای حمله اسرائیل به دوحه نیز نشان داد که نمی توان به این کشور هم اعتماد کرد.
از این رو، سعودی ها به زعم خود پیمان مشترک دفاعی با یک قدرت اتمی نظیر پاکستان را برای خودشان امنیتساز در نظر می گیرند. البته که پاکستان نیز چشم به دلارهای نفتی سعودی ها و البته بالابردن سطح بازدارندگی علیه رژیم اشغالگر قدس دارد.