* مهندس فاطمه یحیایی
ما از عصرهوش مصنوعی استثمارگر عبور کرده و به عصر «جنگ هوش مصنوعی» قدم گذاشتهایم. دیگر صحبت از این نیست که چگونه یک شرکت میتواند از هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای مشتریانش استفاده کند؛ امروزه صحبت از نبردی نامرئی است که در آن، هوش مصنوعی علیه هوش مصنوعی دیگر به میدان میآید تا دادهها را یا بدزدد، یا مخفی کند یا تحریف نماید. این، جنگ الگوریتمهاست و صحنه نبرد آن، زندگی دیجیتال هر یک از ماست. در یک سو، شرکتها و پلتفرمهای بزرگ با مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی خود، همواره در حال شکار دادههای شخصی ما هستند تا مدلهای خود را پربارتر و پیشبینیهایشان را دقیقتر کنند.
این مدلها، عادات خرید ما، علایق عاطفی ما، حتی ضعفهای روانشناختی ما را رصد میکنند تا بتوانند تأثیرگذارترین تبلیغات را به ما نشان دهند یا محصولات را در زمان مناسب به ما پیشنهاد دهند. اما در سوی دیگر این نبرد، یک پدیده نوظهور در حال شکلگیری است، «هوش مصنوعی دفاعی». این فناوری، نه برای حمله، که برای حفاظت خلق شده است. تصور کنید یک دستیار هوش مصنوعی شخصی که بر روی دستگاه شما نصب شده و تمامی دادههایی که قرار است از دستگاه شما به بیرون ارسال شود را، در لحظه، رصد و تحلیل میکند.
وقتی یک پلتفرم با استفاده از یک مدل هوش مصنوعی تهاجمی، سعی در ردیابی حرکت موس یا تحلیل کوکیهای مرورگر شما دارد، این دستیار دفاعی وارد عمل میشود. این هوش مصنوعی میتواند با تولید و تزریق «دادههای جعلی و نویز» در جریان اطلاعات، مدل هوش مصنوعی مهاجم را به کلی گمراه کند. برای مثال، اگر الگوریتم مهاجم در حال تحلیل علایق شما برای هدفگیری تبلیغاتی است، هوش مصنوعی دفاعی میتواند علاقهای کاذب به محصولات کاملاً تصادفی و بیربط در شما ایجاد کند تا پروفایل روانشناختی شما را غیرقابل تشخیص و بیاستفاده سازد. این کار، تنها محدود به تبلیغات نیست. در حوزه امنیت سایبری، ما شاهد رویارویی مدلهای هوش مصنوعی هستیم که یکی سعی در ایجاد بدافزارهای جدید و دیگری سعی در شناسایی و خنثیسازی آنها دارد. این یک مسابقه تسلیحاتی دیجیتال است که در آن، هر دو طرف از هوش مصنوعی به عنوان سلاح استفاده میکنند.
اما پیامدهای این نبرد، فراتر از امنیت فنی رفته و به کانون اقتصاد دیجیتال میرسد. این جنگ، در حال زاییدن یک بازار و اقتصاد کاملاً جدید است: “اقتصاد حفاظت از دادههای شخصی”. در این اقتصاد جدید، “حریم خصوصی” به یک کالای لوکس و قابل فروش تبدیل میشود. ما شاهد ظهور شرکتهایی خواهیم بود که سرویسهای اشتراک ماهیانه “حفاظت هوش مصنوعی” ارائه میدهند.
این سرویسها، با استفاده از یک ناوگان از الگوریتمهای دفاعی، از هویت و دادههای دیجیتال شما در برابر شرکتهای بزرگ تکنولوژی محافظت میکنند. مشتریان حاضرند برای این که پروفایل دادهای آنها توسط غولهای فناوری قابل ردیابی و سوءاستفاده نباشد، هزینه بپردازند.
این یک تغییر پارادایم اساسی است. از سوی دیگر، این جنگ به “مسابقه تسلیحاتی داده” دامن میزند. شرکتها برای آموزش مدلهای دفاعی خود به حجم عظیمی از دادههای “پاک” و “واقعی” نیاز دارند، در حالی که برای آموزش مدلهای تهاجمی به دادههای بیشتر و متنوعتر. این تقاضا میتواند به ایجاد بازارهای سیاه دادۀ “تمیز” بینجامد. همچنین، این سؤال اخلاقی و قانونی مطرح میشود که آیا تولید دادههای جعلی برای فریب شرکتهای دیگر، یک عمل قانونی و مشروع است؟ آیا یک فرد عادی حق دارد با استفاده از هوش مصنوعی، ردپای دیجیتالی خود را مخفی کند؟ این امر، قوانین جدیدی را در حوزه حریم خصوصی و رقابت تجاری طلب میکند. در نهایت، این جنگ به “انسانمحوری” در عصر هوش مصنوعی بازمیگردد. در این نبرد، کاربران دیگر بازیگران منفعل نیستند. آنها با انتخاب خود میتوانند به کدام یک از این دو جبهه قدرت ببخشند، با پذیرش بدون قید و شرط سرویسهای رایگان در ازای داده، یا با سرمایهگذاری بر روی حریم خصوصی خود. این انتخاب، تعیین میکند که آینده اینترنت چگونه خواهد بود، یک فضای بازاریابی فوقشخصیشده یا یک قلمروی مستقل برای تفکر و تعامل آزاد. سرمقاله ما با این پرسش به پایان میرسد که در این جنگ نامرئی، شما در کدام سمت ایستادهاید؟ آیا شما دادههای خود را به عنوان یک کالای رایگان در اختیار الگوریتمها قرار میدهید، یا از هوش مصنوعی استفاده میکنید تا خود را از چنگال هوش مصنوعی برهانید؟ آینده دیجیتال ما، به پاسخ جمعی ما به این سؤال بستگی دارد.