* دکتر حوریه یحیایی
در معماری یک اکوسیستم کارآفرینی، اگر استارتآپها را آجرهای بنیادین و سرمایهگذاران خطرپذیر را سیمان پیونددهنده بدانیم، بیتردید دولت، معمار و شهرسازی است که نقشه جامع را در دست دارد. او میتواند با تدبیر، خیابانهای عریض برای عبور از مسیر پرفراز و نشیب کسب و کارها نوآوری بگشاید، یا با بی تدبیری، دیوارهای بلند بوروکراسی و قوانین دستوپاگیر بر اطراف آن بکشد. در شرایط کنونی ایران، که جوانان تحصیلکرده و جسور، بیش از هر زمان دیگر به دنبال خلق آیندهای برای خود و میهن شان هستند، این پرسش حیاتی مطرح میشود، که دولت در قبال این موج خروشان، چه نقشی ایفا میکند؟ آیا خود را تسهیلگر این حرکت تاریخی میداند، یا ناخواسته به ترمزی قدرتمند در مسیر آن تبدیل شده است؟ پاسخ به این پرسش، سرنوشت اقتصادی ایران در دهههای آینده را رقم خواهد زد.
اطراف ما پر است از جوانانی با ایدهای درخشان و تیمی پرانگیزه، که قصد دارند کسب و کاری به راه بیاندازند یا شرکتی را به ثبت برسانند. آن ها در نخستین گام، با دیواری بلند از دشواریهای اداری روبرو میشوند، پیچیدگیهای فرآیند ثبت شرکت، نبود شفافیت در قوانین، نیاز به مراجعهی فیزیکی مکرر به ادارات مختلف، و هزینههای پنهان و آشکار. این تنها آغاز راه است. هنگامی که شرکت به زحمت متولد شد، تیم استارتآپی با چالشهای بزرگتری مانند نظام پیچیدهی مالیاتی، قوانین قدیمی کار که با ماهیت چابک استارتآپها سازگاری ندارد، دشواری در افتتاح حساب بانکی برای شرکتهای نوپا، و موانع حقوقی برای جذب سرمایه از سرمایهگذاران خطرپذیر روبرو میشود. این موانع، انرژی و زمان ارزشمند بنیانگذاران را که باید صرف توسعهی محصول و جذب مشتری شود، به هدر میدهد. بسیاری از استارتآپهای امیدبخش، پیش از آنکه حتی فرصتی برای آزمون خود در بازار بیابند، در زیر این بار سنگین خرد میشوند. اما نقش دولت تنها به حذف موانع خلاصه نمیشود. حمایتهای هوشمندانه و غیرمستقیم، عامل دیگری است که میتواند اکوسیستم را به شدت تقویت کند. به جای آنکه دولت خود را به عنوان منبع اصلی تأمین مالی استارتآپها معرفی کند ، میتواند مشوقهای قدرتمندی برای بخش خصوصی ایجاد کند تا این نقش را ایفا کند. تصور کنید اگر دولت به سرمایهگذاران خطرپذیری که در استارتآپهای حوزهی فناوریهای پاک سرمایهگذاری میکنند، معافیت مالیاتی اعطا کند. از سوی دیگر، دولت میتواند به عنوان یک «مشتری بزرگ» برای استارتآپها عمل کند. هنگامی که یک استارتآپ ایرانی، راهحلی نوآورانه برای مدیریت ترافیک شهری، بهینهسازی مصرف انرژی در ساختمانهای دولتی، یا ارائهی خدمات آموزشی در مناطق محروم ارائه میدهد، دولت میتواند با خرید این محصولات، نه تنها به آن استارتآپ جان ببخشد، بلکه پیام قدرتمندی به کل بازار ارسال کند که از نوآوری داخلی حمایت میکند.
این نوع حمایت، بسیار مؤثرتر از اعطای وامهای کمبهرهای است که ممکن است صرف هزینههای جاری شود و اثری در رشد واقعی نداشته باشد.
یکی از حساس ترین حوزههایی که دولت میتواند در آن نقش آفرینی کند، ایجاد «بسترهای آزمایشی» یا محیطهای آزمایشی مقرراتی است. بسیاری از استارتآپها، به ویژه در حوزههای فناوری مالی، فناوری سلامت و انرژی، با قوانین و مقررات دستوپاگیری روبرو هستند که دههها پیش و برای کسبوکارهای سنتی نوشته شدهاند. این قوانین، اجازهی بروز نوآوری را نمیدهند. دولت میتواند با ایجاد چارچوبهای آزمایشی محدود، به این استارتآپها اجازه دهد تا برای دورهی معینی، محصول یا خدمات خود را در یک محیط کنترلشده و با نظارت نهادهای تنظیمگر آزمایش کنند، بدون آنکه مجبور باشند از تمام قوانین سختگیرانه تبعیت کنند. این کار هم به استارتآپ فرصت آزمون واقعی ایدهاش را میدهد، هم به نهادهای تنظیمگر اجازه میدهد تا با فناوریهای جدید آشنا شده و قوانین مناسب برای آنها را تدوین کنند. این رویکرد، به جای مقابله با نوآوری، آن را در آغوش میگیرد و هدایت میکند. علاوه بر این، سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتال ملی مانند اینترنت پرسرعت، پلتفرمهای ابری امن و هویت دیجیتال بستری فراهم میکند که تمام استارتآپها بتوانند بر روی آن بسازند و رشد کنند، درست مانند بزرگراهی که همه میتوانند از آن استفاده کنند. نقش دولت در «فرهنگسازی» و «آموزش» را نیز نباید نادیده گرفت. سیستم آموزشی کشور هنوز بر پایهی پرورش کارمند طراحی شده است، نه کارآفرین. دولت میتواند با بازنگری در سرفصلهای درسی، معرفی مفاهیم کارآفرینی و نوآوری از سنین پایین، و حمایت از برگزاری رویدادها و مسابقات استارتآپی در دانشگاهها، ذهن نسل آینده را برای رویارویی با چالشهای اقتصادی آماده کند. وقتی فرهنگ جامعه به سمتی برود که «شکست» در یک کسبوکار نه به عنوان یک ننگ، که به عنوان یک «تجربهی یادگیری» ارزشمند دیده شود، آنگاه جوانان با جسارت بیشتری قدم در این مسیر خواهند گذاشت. در نهایت می توان گفت، دولت دیگر نمیتواند تماشاگر صرف این تحول عظیم باشد. انتخاب واضح است، یا باید کت و شلوار معمار را بر تن کند و با تدبیر، نقشهی ساخت ایرانی نوآور و ثروتمند را ترسیم کند، یا با ایستادگی در مسیر تاریخ، به ترمزی تبدیل شود که خاطرهی آن در حافظهی نسل جوان این مرز و بوم برای همیشه ثبت خواهد شد.