دکتر حوریه یحیایی*
Hooriye_yahyaei@yahoo.com
در دنیای متغیر امروز که لحظه ای همگام نبودن با پیشرفت تکنولوژی میتواند یک کشور را سالها از لحاظ اقتصادی در بازارهای رقابتی به عقب براند، ضرورت حضورنخبگان و نخبهپروری در صنعت انکار ناپذیر است. نخبگان از سرمایههای ارزشمند هر کشوری هستند که از تواناییها و مهارتهای ویژه ای برخوردار بوده و با اندیشههای نو ونظرات بدیع و تازه، افکار خود را همچون روحی در کالبد صنعت دمیده و آن را از نیستی و نابودی نجات میدهند و با حضور آنان توسعه کشور در کمترین زمان ممکن شکل خواهد گرفت.
بدون تردید، تعطیلی یک واحد صنعتی تحت هر شرایطی، معلولی از نبود یک نخبه و یا عدم توجه به نخبه پروری در صنعت میباشد. چرا که نخبگان از تواناییها و مهارتهایی برخوردارند که با کمترین امکانات آموخته اند که از شرایط حاضر، حداکثر استفاده را کرده و بسیاری از تهدیدها را به فرصت تبدیل نمایند.
فرصتهای مقاوم سازی اقتصاد و صنعت در کشور از یک سو به عنوان طرف تقاضا و وجود توانمندیهای بالقوه فراوان در نخبگان جوان از سوی دیگر به عنوان طرف عرضه نیاز به یک حلقه اتصال دارد که بتواند تجربه و مهارت آموزهای لازم را برای نخبگان صنعتی را به همراه داشته باشد. تجربیات بسیاری از کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا، در بکارگیری توانمندیهای جامعه نخبگانی خود، میتواند الگویی مناسب برای ارتباط هر چه بیشتر این دو نظام عرضه و تقاضا در کشور باشد. کشورهای توسعه یافته به خوبی بر این مهم واقفند که در رقابت فزاینده و تنگاتنگ در عرصه تجارت و صنعت، اهمیت شناسایی و گزینش جوانان نخبه کارآمد و لایق روز افزون گشته است و این امر استفاده از الگوی نوینی را برای مدیریت و جذب نیرو در سازمانهای صنعتی ایجاب مینماید...
به نحوی که دولت فرانسه تلاش کرد تا با ایجاد یک مدرسه تربیت نخبگان ، کارمندان دولتی و نیز تصمیم گیران اقتصادی و سیاسی آینده کشور را ازاین باب کشف و آموزش دهد تا به چرخه گردش نخبگان در قالبی شایسته سالارانه، تداوم بخشد و از طریق بکارگیری نخبگان، بازتاب آن را در رشد صنایع و صنعت افزایش دهد. آلمان نیز به عنوان یک قطب صنعتی جهان، نخبه پروری در صنعت و استفاده از دانش نخبگان را به عنوان یکی از مولفههای اصلی رشد و پیشرفت صنعت خود گنجانده است.
باید پذیرفت که علت پیشرفت و یا عقب ماندگی بسیاری از کشورها، دردنیای صنعتی امروز به میزان و روشهای بهره گیری آنها از نیروی انسانی ذبده بالاخص نخبگان و پیاده سازی اندیشههای نو و راهگشای آنان خلاصه میشود و این دقیقا همان نقطه ضعفی است که در جای جای مراکز صنعتی ایران از کسب و کارهای بزرگ گرفته تا SMEهای کوچک به وفور قابل مشاهده است. شکل تجارت در دنیای امروز، عوض شده است و تمرکز بشر بر روی حوزه ی مغزافزار افزایش یافته است. ضعف جریان نخبه پروری و هدایت استعدادها در کشور،مانع ورود نخبگان در عرصههای مدیریتی و صنعتی شرایط حاکم بر صنعت کشور شده است و همین امر باعث شده است که علی رغم تلاشهای صورت گرفته برای ورود نخبگان به صنعت با شکستهایی مواجه شده ایم. صنعت ایران با وجود تمامی تحریمها و فشارهای مضاعفی که اکنون متقبل میشود به شدت از خلای حضور و ارزش نخبگان جوان رنج میبرد. چرا که در بسیاری از موارد به جهت نگاه تبلیغاتی به مسئله نخبه یابی، نخبه پروری و نخبه داری در پشت تریبونها به این موضوع پرداخته شده و درعمل در بسیاری از نهادهای اجرایی کشور امکان نظام مند بهره گیری از فکر و اندیشه ی بسیاری از نخبگان مجرب و دلسوز در کشور در حوزههای مختلف بالاخص، گره گشایی بسیاری از مشکلات حوزه صنعت هیچ بهره ای برده نمی شود. باید به این موضوع ایمان بیاوریم که، نخبگان و اندیشمندان کشور با ارزش ترین سرمایههای معنوی و مادی کشور هستند که در صورت استفاده از افکار و اندیشههای آنها بسیاری از مشکلات کشور نه تنها حل خواهد شد بلکه با توجه به خصلت آینده نگری آنان،بسیاری از وقایع را نیز پیش از وقوع علاج کرده و صنعت کشور را در برابر بسیاری از فراز و فرودهای داخلی و خارجی واکسینه خواهد کرد. جان کلام اینکه، اگر چه در زمینه نخبه پروی و استفاده از نخبگان در حوزههای مختلف بویژه صنعت تلاشهای فراوانی صورت پذیرفته اما هنوز تا رسیدن به جایگاه مطلوب در این زمینه فاصله بسیار است.
جامعه ای پویا؛ زمانی به موفقیت و رشد همه جانبه دست پیدا خواهد کرد که از تمامی ردههای نخبگی چه در صنعت و سایر حوزهها، در کنار هم به نحو شایسته و با برنامه ریزی نظام مند در پیشبرد اهداف خود بهره مند گردد.