سیده مینا دیوبند*
Mina.divband@yahoo.com
درعصرحاضر رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی ازطریق ارتقای بهره وری و استفاده بهینه ازعوامل تولیدی از مهم ترین هدف های اقتصادی کشورها به شمار می آید و سازمانها، برنامهریزیها و سیاستهای تبیین شده خود را در راستای دستیابی به بالاترین سطح بهره وری تنظیم می نمایند. بهره وری؛ یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد است که رابطه بین استفاده ازعوامل تولید و محصول تولید شده را نشان می دهد. کاهش سطح تورم، بالا رفتن سطح رفاه عمومی، افزایش سطح اشتغال و توان رقابت اقتصادی تنها بخشی از پدیده های اصلی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه است که بطور مستقیم تحت تاثیرارتقای بهره وری در کشورها قرار دارد. با یک بررسی اجمالی درعملکرد کشورهای توسعه یافته جهان به وضوح می توان دریافت که بخش اعظمی از رشد اقتصادی این کشورها از طریق افزایش بهره وری صورت پذیرفته است. به این ترتیب، اکثرکشورهای درحال توسعه برای گسترش نگرش بهرهوری، با استفاده از فنون مختلف دراین زمینه، سرمایه گذاری های قابل توجهی انجام داده اند.
اندازه گیری بهره وری یک ابزارمفید برای تحلیل تغییرات عملکرد در طی زمان و پیدایش عوامل تولید آن است و مقایسه این کمیت در سطوح مختلف داخلی و خارجی به موسسات و سازمان ها کمک می کند تا ضمن بررسی وضعیت خود با استفاده از تجارب سایر کشورها به بهبود وارتقای سطح بهره وری خود دست یابند. در بررسی های آماری درطی 50 سال گذشته در کشورهای توسعه یافته ،میزان رشد 50 درصدی بهرهوری خبرمی دهد و در کشورهای در حال توسعه این میزان، به 33 درصد کاهش یافته است و این درحالی است که ایران نه تنها به این درصد نرسیده بلکه به آن نزدیک نیز نشده است. شاید دراین خصوص، آمارها و ارقام مربوط به سال های گذشته باشد، اما بنا به گزارش مرکز آمار ایران در گذشته، سرانه کارمفید در ایران از پاکستان و افغانستان نیز کمتر است و در خوشبینانه ترین حالت در هر روز، حداکثر 2 ساعت است که میزان هفتگی آن به بیشتر از 11 ساعت نمی رسد...
بدترآنکه ،برخی از آمارها ،این شاخص را 6 تا 7 ساعت در هفته برآورد کرده اند. تا جایی که گزارش تحقیقی تحت عنوان : بررسی وضعیت بهره وری در ایران و برخی کشورهای آسیایی با استناد به آمار مجامع علمی، ساعت کار مفید در ژاپن را 49 تا 60 ساعت در هفته گزارش کرده اند. که این رقم در کره جنوبی
به 54 تا 72 ساعت درهفته و در آمریکا به 36 تا 40 ساعت در هفته می رسد.
اگر درصحت و سقم این آمارها هم کمی شک کنیم، باز به یک نگاه اجمالی میتوان دست یافت که وضعیت نابسامان رشد شاخص های بهره وری در کشور نگرانکننده بوده و اگر آن را مبنایی برای قضاوت و ارزیابی اقتصاد کشور قرار دهیم با هدف گذاری های انجام شده و عملکرد واقعی فاصله زیادی وجود دارد. پایین بودن کارایی سرمایه، به دلایلی از قبیل طولانی بودن دوره اتمام طرح های عمرانی، فرسودگی ماشین آلات و تجهیزات، عدم توجیه اقتصادی بسیاری از پروژه های تولیدی، وجود برخی از انحصارات و رقابت ناسالم از مهم ترین موانع افزایش بهره وری درایران است. براساس تحقیقات دیگری دراین حوزه، پایین بودن حقوق و دستمزد در ایران در قیاس با شاخص هزینه ی زندگی در این سال های اخیر،موجب کم کاری و یافتن شغلهای دوم و سوم شده است که بهره وری پایین از بارزترین مشخصه ی نیروی کار خسته می باشد.
ارتقای بهره وری که با استفاده بهینه ازعوامل تولید حاصل می گردد، می تواند، افق های جدیدی را دررسیدن به رشد اقتصادی مستمر و پایدار پدیدار سازد و توجه جدی به مقوله بهره وری و راهکارهای ارتقای آن در کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است و ایجاد یک ساختار رقابتی در یک اقتصاد بازمی تواند ،حرکت به سوی بهرهوری بیشتر را سرعت ببخشد. بی شک ؛بدون توجه به شاخص های بهره وری و بدون اصلاح و بهبود نظام ها و روش های حاکم در سطوح مختلف بالاخص درمدیریت های کلان و خرد کشور به اهداف توسعه اقتصادی نخواهیم رسید. آنچه امروز بهره وری در ایران را نامطلوب کرده است، نتیجه ی کم توجهی اساسی به موضوع بهره وری علیرغم ظرفیتهای قانونی و جایگاه بالای بهره وری در سیاست های کلی نظام در بخشهای مختلف است که نشان دهنده عدم احساس ضرورت کافی مسئولین در بالابردن بهرهوری نه در حرف ،بلکه درعمل است.
سردبیر*